به روسیه اعتماد نکنید به آمریکا اعتماد کنید!
موضوع «اعتماد» سالهاست وارد ادبیات سیاسی کشور شده و بسته به شرایط و موقعیتی که جریانهای سیاسی در آن قرار میگیرند، برجسته یا مورد بیاعتنایی قرار میگیرد. سؤالهایی مثل «آیا به آمریکا میشود اعتماد کرد؟»
«آیا به روسیه میتوان اعتماد کرد؟» همینطور اعتماد به چین یا هر کشور دیگری که به نوعی دارای قدرتی است، چقدر درست است؟ اصلا «اعتماد» جایی در دنیای سیاست دارد؟واقعیت این است که، در دنیای سیاست «اعتماد» واژهای تقریبا بیمعناست و به هیچ کشوری نمیشود صددرصد اعتماد کرد. اما به برخی کشورها میتوان صددرصد بیاعتماد بود. در چنین دنیایی- درست یا غلط- دولتها غالباً با منطق «سود و زیان» و «منافع ملی» سیاستهای خود را با دیگر کشورها تنظیم میکنند. این دولتها ممکن است به محض مشاهده شرایط جدید، با همان منطق «سود و زیان» زیر تعهداتشان هم بزنند. در چنین دنیایی چه باید کرد؟ آیا باید به دور کشور حصار کشید؟ آیا نباید با آنها پیمان بست و متحد استراتژیکشان شد؟ پاسخ این سؤالها ساده و برای همه روشن است: نمیتوان دور کشور حصار کشید. باید خوب دید، خوب تجزیه و تحلیل کرد و براساس واقعیات و محاسبات، کشورها را انتخاب و براساس همان منافع و مصالح، روابط را تنظیم کرد. 43 سال است که آمریکا را میبینیم، رفتارش را تجزیه و تحلیل میکنیم. نتیجه؟ از تحمیل 8 سال جنگ تا اعمال حدود 1500 تحریم. از سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی و شاید دهها تلاش پیدا و پنهان شکستخورده برای راه انداختن کودتای نظامی و رنگی تا ترور دانشمندان هستهای و این اواخر سردار بزرگ، سلیمانی. همینطور خروج یک طرفه از برجام و... بنابر دهها و شاید صدها دلیل دیگر، آمریکا تنها کشوری در دنیاست که صددرصد غیرقابل اعتماد است. این را فقط دشمنان آمریکا نمیگویند، متحدانش هم میگویند. بهعنوان نزدیکترین مثال، رجوع کنید به اظهارات همین چند روز پیش اشرف غنی، رئیسجمهور سابق افغانستان که گفت دلیل سقوط کشورش و تسلط طالبان بر افغانستان، اعتمادش به آمریکا بود. دولت اشرف غنی، صددرصد آمریکایی بود. هنوز در رسانههای غربی درباره آنچه در افغانستان رخ داده مینویسند و استراتژیستهایشان درباره لزوم کاستن از تکیه و اعتماد به آمریکا میگویند. به قول بزرگی، اگر با این کشور دست هم میدهید «باید انگشتان دستتان را بشمارید.»