تقدیرات الهی چگونه رقم می خورد؟
یک دسته از تقدیرات، تقدیرات علمی است که در لوح محفوظ و لوح محو و اثبات است. یک دسته تقدیرات علمی، تقدیرات علمی غیر حتمی است.
خطبه فدکیه مجموعهای از معارف ناب در زمینههای خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.
آنچه پیش رو دارید قسمت هفدهم از سخنان مرحوم آیتالله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد کردهاند:
تقدیرات علمی و تقدیرات عینی
ترجمه تحت اللفظی این چند جمله این است خدای متعال پیغمبر اکرم را برگزید پیش از آنکه او را مبعوث به رسالت کند، در آن هنگام که خلایق در غیب عالم پوشیده بودند و پردههای حیرتانگیز آنها را در برگرفته بود و مقرون به نهایت عدم بودند؛ چون خداوند سرانجام کارها را میدانست و بر حوادث روزگار احاطه داشت و به جایگاه مقدرات آگاه بود، در این عالم او را مبعوث کرد؛ به خاطر اینکه کارش را به پایان برساند، و به خاطر اینکه تصمیم داشت حکمش را اجرا کند، و برای اینکه آن مقدرات حتمی را نافذ و اجرا کند.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در این عبارات به دو مرحله اشاره میفرمایند؛ یک مرحله، مرحلهای است که هنوز مخلوقات خلق نشده بودند و هنوز انسانی در کار نبود. در چنین موقعیتی خدای متعال پیغمبر اکرم را برگزید و معین کرد که باید او خاتم انبیا باشد. مرحله دیگر در این عالم بود. بعد از اینکه آسمانها، کهکشانها، منظومه شمسی و زمین پدید آمد و زمین مستعد شد که موجود زندهای در آن به وجود آید، هزاران سال گذشت تا خدای متعال پیغمبر اکرم را مبعوث به رسالت کرد. در این مرحله میفرماید خدا او را مبعوث کرد تا آنچه را که تقدیر فرموده بود به مرحله عمل درآورد.
اصل قدر و تقدیر به معنای اندازهگیری است. در روایتی از امام هادی صلواتاللهعلیه نقل شده است که تقدیر عبارت است از مهندسی عالم. ما وقتی خودمان در عالم انسانی میخواهیم پروژه عظیمی را تأسیس کنیم، اول باید هدفمان مشخص باشد. این کار نیاز به معلوماتی دارد. مرحله علم اولین مرحلهای است که برای مقدرات کار لازم است.
بعد مقدمات لازم را بررسی میکنیم. وقتی همه اینها را در نظر گرفتیم، طرحی برای کار تصور میکنیم و به دنبال آن نقشه اجرایی طرح را آماده میکنیم. نقشه اجرایی طرح را در آخرین مرحله آماده میکنیم و بعد از آن بسمالله را میگوئیم و شروع به عملی کردن طرح مینمائیم. البته میدانیم که خدای متعال به این مراحل احتیاج ندارد تا لازم باشد که هر کدام در زمانی انجام گیرد. اصولاً زمان در کارهای خدا دخالتی ندارد. ما هستیم که به خاطر ضعف وجودی، نیاز داریم به اینکه به تدریج فکر کنیم، با دیگران مشورت کنیم تا طرحی را بریزیم و بعد نقشه عملیاتیاش را آماده کنیم. اگر امکان داشت همه این مراحل را در یک آن تصور کنیم دیگر به زمان نیاز نداشتیم؛ ولی به هر حال این مراحل از نظر عقلی بر هم مترتباند؛ یعنی اگر در یک آن هم همه این مراحل را میتوانستیم تصور کنیم، باز اینها تقدم و تأخر دارند؛ یعنی غیر از تقدم و تأخر زمانی، تقدم و تأخرهای دیگری هم هست. مثلاً وقتی با دست کلید را در قفل میچرخانیم، دست و کلید با هم حرکت میکنند؛ اما دست است که کلید را به حرکت در میآورد و حرکت دست تقدم وجودی بر حرکت کلید دارد.
ممکن است سوال شود که: چرا با اینکه خدا کارش را بدون زمان انجام میدهد و فقط میگوید: باش! و آن موجود میشود، اما درباره خلق عالم میفرماید: «خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ؛ خلقت آسمانها و زمین شش روز طول کشید»؟ اجمالاً همانطور که چند جلسه قبل عرض کردم، آن عالمی که زمان ندارد بر عالم زمان احاطه دارد. ما که در عالم زمان هستیم این تقدم و تاخرهای زمانی را درک میکنیم؛ ولی او که بر این عالم احاطه دارد، همه اینها برای او یکجا حاضر است. مخلوق در شش روز پدید میآید؛ اما امر الهی تدریج ندارد (یقول له کن فیکون). این تدریج برای مخلوق است نه برای خالق.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها برای انتخاب پیغمبر و بعثت پیغمبر به دو مرحله اشاره میفرمایند؛ مرحله اول را با تعابیر إصطفی، إجتبی و سمّاه بیان میکنند و مرحله دوم را با تعابیر أرسل، إبتعث و …. مرحله اول مرحله علم است. این معنا را نسبت به کار خدا «تقدیر علمی» گویند. یعنی خدای متعال هم در عالم علم خود، اشیا را اندازهگیری میکند که چه چیزی باید در چه جایی واقع شود، چه قدر زمان میخواهد، حجمش باید چه قدر باشد، باید با چه چیزهایی ارتباط داشته باشد و… و. این نوعی اندازهگیری است، اما در عالم علم. وقتی نقشه اجرایی تهیه و عمل شروع شد، این بخش کار هم مراحلی دارد که آن را «تقدیر عینی» گویند.