نقش الهیات تاریخ برای ایجاد فضای گفتوگوی بینالادیانی در مسئله منجیگرایی
الویری ضمن اشاره به ناکارآمدی تشیع مناسکی برای ایجاد فضای گفتوگوی بینالادیانی در مسئله مهدویت، به ظرفیتهای الهیات تاریخ برای ایجاد زمینه تعامل و پیدایش افقهای جدید در موضوع مهدویت اشاره کرد.
به گزارش ایکنا؛ همایش مجازی «اندیشه منجیگرایی» با سخنرانی ناصر مهدوی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، یحیی صباغچی، محسن الویری، سعید طاووسی مسرور، مهدی قندی، اردشیر خورشیدیان، غلامرضا ظریفیان، مهدیه پاکروان، مجتبی لشکر بلوکی، یونس حمامی، مژگان آهنگر و مهدی نساجی، امروز ۷ فروردینماه برگزار شد.
در این همایش، حجتالاسلام محسن الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) به ایراد سخن پرداخت که متن آن از نظر میگذرد؛
اگر بخواهیم چهارچوبی دانشی پیدا کنیم، همه ادیان بتوانند در آن چهارچوب درباره موضوع منجیگرایی گفتوگو کنند، آن چهارچوب الهیات تاریخ است. در ابتدا باید توضیح دهم ایده الهیات تاریخ چیست و چگونه میتوانیم از این شاخه معرفتی نوپا چهارچوبی برای مباحث مهدویت پیدا کنیم؟ ابتدا تعریف خودمان را از الهیات تاریخ عرض کنم و بعد ویژگیهای آن را برشمارم و سرانجام باید بگویم چرا این چهارچوب را پیشنهاد میکنم.
الهیات تاریخ یکی از شاخههای الاهیات جدید است. در تعریف آن میتوان گفت الاهیات تاریخ بررسی عقلی و روشمند موضوع تاریخ در پهنه متن مقدس دینی است. گاه هدف از این بررسی، درست فهمیدن است، گاه تبیین برای دیگران است، گاه دفاع یا توجیه است و گاه نقد آن است. اگر همین کلیت فشرده را درباره الاهیات تاریخ بپذیریم، باید اشاره کنیم ویژگیهایی که این تعریف دارد، چند چیز است. نخستین ویژگی این است که اگر در الهیات قدیم، معیار درست بودن متن و حجیت متن این بود که از ماورا و از مرجعی بالاتر آمده است، در الهیات جدید خود متن این کار را میکند؛ یعنی معیار درستی آسمان نیست، بلکه خود متن است و باید دید خود متن چقدر میتواند از خودش دفاع کند. متن چقدر توان دفاع از خودش را دارد و چقدر متأثر از عقلانیت قابل دفاع است. دومین ویژگی این است که در الهیات قدیم بحث خدا و صفات و افعال خداوند بود، اما الاهیات جدید مسئلههایش را از چالشهای بشر میگیرد. نکته سوم قابلیت افزایش است. اگر الاهیات قدیم یک نقطه کانونی داشت و از همان شاخ و برگ پیدا میکرد، اکنون موضوعات پراکنده میتواند از شاخ و برگهای الهیات باشد و این بالندگی در آن هست و میتوان منتظر طرح موضوعات دیگر هم باشیم.
فرق کانونی الاهیات و کلام در این است که وظیفه کلام دفاع از متن دینی است، اما هدف الاهیات جدید میتواند نقد یا فهم باشد. همین جا فرق دینداری و الهیات هم مشخص میشود. دینداری از عبودیت و رابطه انسان با خالق سخن میگوید، اما در اینجا مباحث نظری مطرح است. لذا اگر در جنبه الهیاتی نکتهای رد شود، الزاماً به دینداری ضربه نمیزند. این تفاوتهایی که بین دین و الهیات ذکر کردم، در آن تعریفی که از الهیات تاریخی انتخاب کردم، بازتاب داشت و تعریف معطوف به این ملاحظات بود.
اکنون این پرسش مطرح است که ما چه داعیهای داریم؟ کتابخانه شیعه درباره مهدویت پربار است و متونی که در این باره تولید میشود، قابل توجه است. با این وجود چرا ما چهارچوب جدید پیشنهاد میکنیم؟ دو نکته ایجا وجود دارد. نکته اول غلبه نگرانکننده تشیع مناسکی بر تشیع معرفتی است. به شکل محسوس و جهنده یک نوع مناسکگرایی شیعی بر همه ساحتهای فکری شیعه غلبه پیدا میکند. روشن است وقتی مناسک غلبه پیدا کرد، راه گفتوگو بسته میشود و چون راه گفتوگو بسته میشود، عملاً نگرانکننده است.
در حال حاضر در بحثهای الهیات تاریخ، چهار بحث عمده وجود دارد. بحث تاریخ جهانی و خدا و اینکه خدا در تاریخ چگونه حضور پیدا میکند. بحث بعدی بحث منازل تاریخ است. در این نگاه به صلیب کشیده شدن مسیح، یک منزل است. نکته سوم غایت تاریخ و بحث چهارم معنی تاریخ است. این چهار مسئله، مسائل اصلی الهیات تاریخ است.
آخرین بحث اصلی بنده این است که اگر ما آموزه مهدویت را در فرهنگ اسلامی با نگاه الاهیات تاریخ نگاه کنیم، به ویژه با قرائت مکتب اهل بیت(ع) از آموزه مهدویت، مهدویت عملاً با چند موضوع دیگر الاهیاتی جدید پیوند خواهد داشت و خواهیم دید چقدر پربار است و میتوانیم افقهای تازه پیدا کنیم و چهارچوبی برای گفتوگو پیدا کنیم. الهیات رنج، الهیات انتظار، الهیات پایان تاریخ، الهیات امید، الهیات مسیر حرکت تاریخ، الهیات عدالت، الهیات اجتماع، الهیات جهانی شدن، الهیات سعادت و فلاح و رفاه از جمله ابعاد الهیاتی مهدویت است.
بنابراین در یک سخن کلی، حرفم این بود که با توجه به رشد نگرانکننده نگاه درونمذهبی و مناسکگرا به مسئله منجی و ظرفیت اندک این نگاه برای گفتوگوی بیندینی و بینتمدنی، برگزیدن چهارچوبی مناسب برای از دست نرفتن فرصت گفتوگو ضروری به نظر میرسد و الهیات تاریخ ظرفیت بسیار بالایی برای این مسئله دارد.
رستگاری نهایی بشر و برخورداری او از همه خوبیهای اینجهانی و رهایی از هر رنج و اندوه و ستم و تنگدستی، آرمانِ مشترکِ همه ادیان و مکتبها و حتی اندیشمندانی است که به آینده بشریت اندیشیدهاند. الهیات تاریخ میتواند چارچوبی علمی برای گفتوگو در این زمینه، بین همه باورمندان به فرجام نیکوی بشر با تأکید بر مهدویت فراهم آورد.