ﺳﻪشنبه, 17 شهریور,1394 عرفات۸ به کجا؟نمی گذارندت که آرام بگیری,در هر منزلی, درنگی و بی درنگ کوچ!سکون؟هیچگاه!اقامت؟هیچ جا!وقوف!نیم روزی وشبی ودوسه روزی,همین!خیمه هایی راکه دیروز زده اند,امروز برمی چینند!باتو دارند حرف می زنند!باتو,ای...من!ای که بر پشت این زمین درنگی ودیگر هیچ!ای که برابدیت زمان,لحظه ای ودیگر هیچ!ای...هیچ!ای موج! که آسودگی تو,عدم تواست,این تنها در حرکت,هست!ای که درآهنگ مطلق کردن,همه چیز!ای...هیچ!ای قطره!به نهر خروشان مردم پیوند, جاری شو!فاذا افضتم من عرفات فاذکروالله عندالمشعر الحرام,واذکروه کما هدیکم وان کنتم من قبله لمن الضالین.ثم افیضو من حیث افاض الناس...!که شب راباید در مشعربود.تنگه جاری عرفات,به سوی منی ومکه, که هرچه پیشترمی آید تنگ تر وخلق در آن فشرده تر.ناگهان طوفان مغرب,عرفات رابرمی آشوبد وشهریک روزه رابه هم برمی آوردوسیل خروشان انسان-یک رنگ ویک روی-چون گردابی برگرد جبل الرحمة,گویی که چرخ می زند و پریشان وبرکنده از هول شب,در سرآشیب تنگه فرومی ریزد وچون نهری خروشان در شب,سیل سپید خلق,در شب, از شب می گریزد, که شب جلگه عرفات را اشغال کرده است...(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب حج دکترشریعتی) گالری نظرات برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید