X
مقالات فیش حج

شک نکنید بازار را از دست خواهیم داد!

گفت‌وگو با دکتر علیرضا فلاح، مدیرعامل شرکت خدمات مسافرتی راستان درباره نتایج روند جاری گردشگری سلامت

 

دکتر علیرضا فلاح، متولد تهران و فارغ‌التحصیل دانشگاه علوم‌پزشکی تهران است. به جز تدریس، عمده فعالیتش در رشته پزشکی مربوط می‌شود به توریسم‌درمانی، چه در حوزه مسافران حج، چه در حوزه زائران عتبات عالیات. او حدود ده، یازده سال پیش به این فکر افتاد که می‌تواند در حوزه گردشگری طرحی نو دراندازد. در راستای همین موضوع دو سالی است که شرکت خدمات «راستان» را تاسیس کرده است. در ادامه گفت‌وگوی مدتورپرس با علیرضا فلاح را می‌خوانید.

برایمان از شرکت خدمات مسافرتی راستان راستان بگویید.

راستان یک مجموعه فرهنگی است که فعالیت فرهنگی خود را از سال ۱۳۷۲ یعنی حدود بیست‌و‌‌پنج ‌سال پیش در زمینه ترجمه، تالیف، بررسی کتب پزشکی  شروع کرد. یعنی در ابتدا یک موسسه فرهنگی و انتشاراتی بودیم. بعد از مدتی تحت همین نام (برند) با گرفتن مجوز از سازمان میراث فرهنگی فعالیت خود را در زمینه گردشگری هم آغاز کردیم. ما همچنین از سازمان حج و زیارت مجوزی داریم در حوزه گردشگری زیارتی. در همین راستا مجوزی نیز از وزارت بهداشت و درمان در زمینه درمان یا همان مدیکال‌توریسم دریافت کرده‌ایم. با این تفاسیر راستان یک مجموعه فرهنگی، درمانی و گردشگری است.

از چه زمانی گردشگری سلامت راستان استارت خورد و فرایند جذب و ارائه خدمات درمانی به توریست های سلامت در راستان به چه شکل تعریف شده است.

حدود نه سال پیش یک طرح توجیهی در قالب گردشگری سلامت و گردشگری علمی به سازمان میراث‌فرهنگی ارائه دادیم . فکر کردم در طول سال تعداد زیادی از دانشمندان و افراد برجسته دنیا برای کنگره‌ها، همایش‌ها و سمینارها به کشورمان می‌آیند و چند روزی در اینجا اقامت دارند بدون اینکه از علم و دانسته‌های آن‌ها بهره‌ای برده باشیم. از طرفی با توجه به پیشرفت علم‌پزشکی بعد از انقلاب، بیماران زیادی برای درمان وارد کشورمان می‌شوند. در این زمینه شرکت خدمات مسافرتی راستان کارهای مطالعاتی زیادی انجام داده و شرکت ما جزء اولین‌هایی است که در زمینه مدیکال ‌توریسم تقاضای مجوز داده است و جزء معدود شرکت‌هایی هستیم که مجوز رسمی گردشگری سلامت داریم.

از سماوه عراق به من زنگ می‌زنند و می‌گویند چشم فرزند شش‌ماهه‌‌مان آب مروارید یا آب سیاه آورده، می‌گویند فقط باید برای درمان بروید بیمارستان فارابی. یعنی بیمارستان‌های ما را با نام می‌شناسند!

بیشترین تمرکز شرکت خدمات مسافرتی راستان روی چه کشورهایی است. همچنین در مورد جذب بیمار و مارکتینگ‌ و برندینگ و چالش‌هایی که در این حوزه با آن مواجه هستید بگویید.

بعد از اینکه مجوزهای لازم را گرفتیم ابتدا روی کشورعربستان کار کردیم، چراکه آن زمان روابط ما با این کشور خوب بود. ابتدا مطالعاتی در مورد این کشور انجام دادیم و ارتباطاتی  گرفتیم. خود من مکرر به آنجا سفر می‌کردم. شیعیان عربستان خیلی تمایل داشتند که برای درمان به ایران بیایند و از ریاض، مکه و مدینه به مشهد و تهران پرواز داشتیم.  بعدا به موازات آن کم‌کم کشور عراق را هم پوشش دادیم. بعد از اینکه روابطمان با عربستان تیره شد، ما تمرکزمان را روی کشور عراق قرار دادیم و خیلی کم در کشورهای قطر و عمان هم فعایت داشتیم.

باید به توریسم‌های درمانی اطلاع‌رسانی کرد که اگر از طریق مجاری قانونی اقدام کنند، هزینه‌هایشان کمتر می‌شود، همچنین درمانشان موثرتر و مخاطراتش کمتر خواهد بود.

کشور بحرین هم بود که به خاطر مشکلاتی که آنجا وجود داشت و به‌دلیل فرازونشیب‌های زیادی که داشت ما نتوانستیم آنجا فعالیت چشمگیری انجام دهیم. در حال حاضر عمده فعالیت ما در کشورهای عراق، پاکستان و افغانستان است و بیشتر در حوزه‌های سخت کار می‌کنیم. مثلا جراحی‌های قلب‌وعروق و پیوند. همان‌طور که اطلاع دارید در برهه‌ای پیوند اعضا برای اتباع خارجی در ایران ممنوع بود. در حال حاضر هم  در بخش ‌خصوصی سلامت  پیوند انجام نمی‌شود حتی برای ایرانی‌ها. در حالی که ما در حوزه جراحی‌های اطفال و نوروساینس کارهای زیادی انجام داده‌ایم. ما از طریق فضای مجازی و نمایندگانمان در این کشورها، همچنین از طریق سفرهای مکرری که به این کشورها داریم و شرکت و برگزاری در نمایشگاه‌های مختلف در آن کشورها فعالیت خود را گسترش می‌دهیم. به‌عنوان مثال، به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در نمایشگاهی در شهر کربلا حضور داشتیم که شرکت ما جزء برجسته‌ترین‌ شرکت‌کننده‌ها بود. اواخر اسفند هم نمایشگاهی در کردستان عراق برپا خواهد شد که در آن شرکت خواهیم کرد. برای اینکه در این حوزه عملکرد خوبی داشته باشیم باید به این حوزه دلبستگی و پشتکار داشت.

 

علیرضا فلاح، مدیرعامل شرکت خدمات مسافرتی راستان در دفتر کارش

 آقای دکتر! در مورد تفاوت این سه کشوری که در آن فعالیت می‌کنید، توضیح دهید. مشکلی که الان وجود دارد این است که جوانانی که تازه وارد این حوزه شده‌اند به توریست‌های درمانی از کشورهای مختلف به یک چشم نگاه می‌کنند. مثلا بیمارعراقی ویژگی‌هایی دارد. یا بیماری که از پاکستان می‌آید فرهنگ خاص خود را دارد و باید به‌گونه‌ای دیگر با آن برخورد کرد. نوع درمانی که از کشور خود دریافت کرده با درمانی که در کشور ما انجام می‌دهد متفاوت بوده. شما بین کشورهایی که در آن‌ها فعالیت می‌کنید چه تفاوت‌هایی می‌بینید که یک فعال گردشگری سلامت باید این تفاوت‌ها را رعایت کند تا توریسم‌درمانی کشور بتواند خدمات مناسبی ارائه دهد؟

در بین این کشورها نزدیک‌ترین فرهنگ از جهات مختلف به کشور ما، عراق است. عراقی‌ها از لحاظ فرهنگی خیلی به ما نزدیک هستند. دلیل آن هم به‌خاطر وجود اماکن متبرکه و عتبات و عالیات در این کشور و تمایل مردم ما به آنجا و متقابلا  وجود آستان مقدس امام‌رضا(ع) در ایران و اینکه اکثریت مردم عراق شیعه هستند. به نظر من، فعالیت در کردستان عراق راحت‌تر است. همین طور در کشورهای افغانستان و پاکستان.

یک دامپزشک بیمار عراقی را می‌برد در زیرزمینی در قم و او را جراحی می‌کند و بعد از به‌وجود آمدن مشکلات، تازه فعالان این حوزه متوجه چنین مسئله‌ای می‌شوند. چون در این حوزه  متولیان متعدد و در عین حال ذی‌نفع هستند و از آنجایی که نتوانسته‌اند به یک متولی واحد برسند به‌طور کل موضوع را رها کرده‌اند.

در بعضی از شهرهای عراق مثل کردستان بدون هیچ مشکلی فعالیت داریم. به نظرم در پاکستان و افغانستان هم می‌شود خوب کار کرد. البته این مسیر (گردشگری سلامت) مسیری است که دستخوش یکسری تحولاتی شده است. ما در این حوزه درگیر سه مولفه هستیم؛ دولت، کارگزاران و دلالان مدیکال توریسم. ما در عراق نشستی داشتیم با حضور ۴۰ آژانس گردشگری معتبر. آژانس‌هایی که بسیار نگران و ناراحت بودند  تا جایی که برخی از آن‌ها اذعان می‌کردند دیگر مایل به فعالیت در این حوزه نیستند. همه این‌ها به تغییراتی برمی‌گردد که این حوزه به خود دیده است؛ تغییراتی که باعث خدشه به این حوزه شده‌اند. در حوزه گردشگری سلامت دولت یا باید کارگزار باشد یا سیاست‌گذار، چراکه نمی‌تواند هر دو نقش را داشته باشد.

ما در عراق به بعضی از کارگزاران‌مان اعلام کرده‌ایم که به شهروندان‌شان اعلام کنند که هرزمان توریستی داشتند که نیازمند درمان بود، می‌توانند به‌شکل رایگان خدماتی دریافت ‌کنند. در این حوزه دولت نمی‌تواند هم ذی‌نفع باشد و هم سیاست‌گذار. یکی از مسائلی که در این حوزه به چشم می‌خورد این است که سیاست‌گذاران بخش‌های مختلف به‌عنوان فعال این حوزه معرفی می‌شوند و یکی از نکاتی که نباید از نظر دور داشت این است که این افراد نتوانسته‌اند حتی یک بیمار برای خود بیاورند. این افراد هم  کار و هم بازار را خراب می‌کنند. به‌عنوان نمونه از ما سوال می‌شود که انجمن آژانس‌های گردشگری برچه اساس یا توسط چه کسانی تاسیس شده‌اند… درواقع این‌ها شبه‌رانت‌هایی هستند که خواهان فعالیت در حوزه گردشگری سلامت‌اند. به این دلیل که وزارت بهداشت و سازمان میراث فرهنگی بخشی از سیاست‌گذاری را می‌کنند و منافع خود را در نظر می‌گیرند کارها به سرانجام نمی‌رسد.

که به‌دنبال این هستند که تفکیکی بین سیاست‌گذار و صنف وجود داشته باشد. راهکار چیست؟ این درست است که صنعت گردشگری سلامت بین‌بخشی است، اما این بین‌بخشی بودن به‌معنای تعدد مجوز نباشد. بلکه  به این معنا باشد که بخش‌خصوصی واقعی وارد  کار شود.

قدرت در مملکت ما پخش شده و این موضوع اجازه نمی‌دهد، تصمیم درستی گرفته شود. همین مسئله باعث می‌شود هرج‌ومرج در بسیاری از حوزه‌ها به‌خصوص گردشگری و به تبع آن  گردشگری سلامت رخنه کند. یک دامپزشک بیمار عراقی را می‌برد در زیرزمینی در قم و او را جراحی می‌کند و بعد از به‌وجود آمدن مشکلات، تازه فعالان این حوزه متوجه چنین مسئله‌ای می‌شوند. چون در این حوزه  متولیان متعدد و در عین حال ذی‌نفع هستند و از آنجایی که نتوانسته‌اند به یک متولی واحد برسند به‌طور کل موضوع را رها کرده‌اند.

این منطقی است که اعلام شود هرکسی که آژانس بند «ب» دارد، می‌تواند به حوزه سلامت ورود کند! مگر چنین چیزی شدنی است؟ کجای دنیا چنین رویه‌ای وجود دارد؟ وقتی شما در گوگل مدیکال‌ توریسم را سرج کنید اسامی همه کشورها می‌آید که همه آن‌ها یک سندیکا و موسسه‌ای دارند که از گردشگری‌شان جداست. د‌ر ابتدای کار، قوانینی وضع و گفته شد باید در هر آژانس بند «ب» باید یک مدیر فنی‌ وجود داشته باشد که پزشک باشد. این تعدد متولی و ذی‌نفع‌بودنشان سبب شده این موضوع رها شود.

ما در عراق نشستی داشتیم با حضور ۴۰ آژانس گردشگری معتبر. آژانس‌هایی که بسیار نگران و ناراحت بودند  تا جایی که برخی از آن‌ها اذعان می‌کردند دیگر مایل به فعالیت در این حوزه نیستند. همه این‌ها به تغییراتی برمی‌گردد که این حوزه به خود دیده است؛ تغییراتی که باعث خدشه به این حوزه شده‌اند. در حوزه گردشگری سلامت دولت یا باید کارگزار باشد یا سیاست‌گذار، چراکه نمی‌تواند هر دو نقش را داشته باشد.

از نظر من، راهکار این است که کسی که متخصص است به این مسئله ورود کرده و متولی امر شود. این حوزه ارزشش را دارد. ما اگر همین رویه فعلی را دنبال کنیم در آینده بازار این حوزه را از دست خواهیم داد. در این مسئله هیچ شکی وجود ندارد. در حال حاضر ترک‌ها دندان تیز کرده‌اند و با قیمت‌های مناسب خدمات درمانی ارائه می‌دهند.  لبنان، هند و حتی اردن وارد این حوزه شده و فعالیت می‌کنند، بنابراین  در کشورما باید متولی به این مسئله ورود کند و شورایی تشکیل بدهد، شورایی متشکل از  نظام‌پزشکی، وزارت بهداشت، میراث فرهنگی و وزارت خارجه و سازمان حج و زیارت.

در حال حاضر چنین  شورایی داریم؛ شورای راهبری گردشگری سلامت؟

آن‌ها بزرگ‌تر ندارند. باید کسی باشد که حرف آخر را بزند و در نهایت بعد از جمع‌بندی‌هایی که می‌شود این توانایی را داشته باشد که آن‌ها را به مرحله اجرا برساند. شما ببینید تنها کسانی که به شکل سیستماتیک و تشکلی در گردشگری سلامت فعالیت نمی‌کنند پزشکان هستند. بیشتر به صورت انفرادی فعالیت می‌کنند. باید شورایی تشکیل شود  که بزرگ‌تری داشته باشد؛ بزرگ‌تری که نفوذ داشته باشد؛ حتی در سطح رئیس‌جمهوری یا معاونت رئیس‌جمهوری تا بتواند جمع‌بندی‌ها را به‌صورت دستوری اجرایی کند.

در حال حاضر عمده فعالیت ما در کشورهای عراق، پاکستان و افغانستان است و بیشتر در حوزه‌های سخت کار می‌کنیم. مثلا جراحی‌های قلب‌وعروق و پیوند.

به جز قوانین و سیاست‌گذاری‌ دراین حوزه چه نیاز دیگری در حوزه گردشگری سلامت ایران احساس می‌کنید که باید خیلی زود برایش راهکاری یافت؟

آماده بودن زیرساخت‌ها در بخش درمان و همکاری کادر درمان. سوال من از شما این است ما برای چه بیمار به ایران می‌آوریم؟ اولا درآمدزایی کنیم  و دوم جای پایمان را در منطقه و دنیا محکم کنیم. برای رسیدن به این اهداف اولا باید زیرساخت‌هایمان را از لحاظ سخت‌افزاری مهیا کنیم. به عنوان مثال، وقتی بیماری را به بیمارستان می‌بریم دو، سه اتاق وجود داشته باشد که بیمار را ببریم نه اینکه مریض را به دست بیماربر بدهیم، چون از لحاظ فرهنگی و مهمان‌نوازی درست نیست. خدمات وی‌آی پی به معنای درستش باید انجام شود. دوم اینکه در ویزای درمان باید سهل‌گیری‌هایی داشته باشیم -البته وزارت خارجه همکاری خوبی دارد- سوم، برخورد با افراد بی‌صلاحیت در این حوزه. چهارم اینکه از طریق رسانه‌ها چه در کشورهای هدف و چه در حوزه‌های داخلی، سازوکارمان را معرفی کنیم، نه از طریف دلال. در سلیمانیه عراق سوار یک تاکسی  شدم. سر صحبت باز شد، راننده گفت من در توریسم‌ درمانی فعالیت می‌کنم، یکی از نزدیکانم در ایران است که بیمار برایش می‌فرستم. در اینجا هم دلالانی هستند که تبلیغ می‌کنند. باید به توریسم‌های درمانی اطلاع‌رسانی کرد که اگر از طریق مجاری قانونی اقدام کنند، هزینه‌هایشان کمتر می‌شود، همچنین درمانشان موثرتر و مخاطراتش کمتر خواهد بود. وزارت بهداشت باید فقط نقش سیاست‌گذار را داشته باشد. ما باید اهرم‌های اجرایی  و برخوردهای انضباطی را آماده کنیم. در سازمان میراث فرهنگی کمیته‌ای وجود دارد که اگر مسافری شکایت کند آژانس را می‌خواهند، اما این موضوع در حوزه سلامت وجود ندارد.

در حال حاضر ظرفیت بازار در حوزه گردشگری سلامت حدود یک تا یک و دودهم میلیارد دلار در سال است، اما برخی معتقدند این بازار حتی می‌تواند به۴میلیارد دلار افزایش یابد. در واقع سهم ما را کشورهای ترکیه و هندوستان برمی‌دارند. اگر بخواهیم به سهم واقعی‌مان از این بازار برسیم باید چه هدف‌گذاری انجام بدهیم و برای رسیدن به این هدف ما چه پتانسیل‌هایی داریم و ظرفیت‌هایی که این بازار برای اقتصاد کشور دارد را چگونه می‌توانیم بالفعل کنیم؟

آماری که شما ارائه دادید فقط یک برآورد است، با ۵۰درصد ضریب خطا! چون آمار دقیقی از این بازار وجود ندارد. اما واقعیتی که وجود دارد این است که در حوزه توریسم‌درمانی، ظرفیت کشور بسیار بالا و برجسته است. در دنیا برعلیه ایران خیلی تبلیغ می‌شود. اما تنها جایی که تبلیغات نتوانسته موثر باشد در برجستگی علم پزشکی در ایران است. علم پزشکی ایران در منطقه اول است. پزشکان ایرانی تبحر زیادی دارند. صدراعظم آلمان پنج پزشک دارد که سه نفر آن‌ها ایرانی هستند. به‌عنوان مثال، پروفسور سمیعی، یک مرکز پزشکی در رشت می‌سازد که مانند آن در هانوفر آلمان هست. ایشان در اوج تحریم‌ها کلنگ آنجا را زدند. صدراعظم آلمان را به‌عنوان مهمان شخصی خودش به ایران آورد. پنج روز مهمان پروفسور سمیعی بودند. کلنگ بیمارستان را زد و هنگام رفتن یک دیدار غیررسمی با رئیس‌جمهور داشت. پزشکان ما چنین جایگاهی دارند. حال که ما از این فرصت‌ها استفاده نمی‌کنیم عیب از ماست. از سماوه عراق به من زنگ می‌زنند و می‌گویند چشم فرزند شش‌ماهه‌‌مان آب مروارید یا آب سیاه آورده، می‌گویند فقط باید برای درمان بروید بیمارستان فارابی. یعنی بیمارستان‌های ما را با نام می‌شناسند!

اگر از فرصت‌هایمان استفاده نکنیم همین مقدار گردشگر سلامت را هم از دست خواهیم داد. با توجه به پزشکان حاذقمان و زیرساخت‌ها و بیمارستان‌های خصوصی که ضریب اشغالشان زیر ۴۰درصد است، ما می‌توانیم ارزآوری را به چندین برابر این  برآوردها برسانیم. برای این کارهم باید یک نظمی در روش‌های اجرایی‌‌مان وجود داشته باشد و قوانینی وضع شود که سهل و قابل اجرا و منطقی هستند. اجازه دهیم کسانی که در این حوزه تخصص دارند کار کنند.

بعد از اینکه مجوزهای لازم را گرفتیم ابتدا روی کشورعربستان کار کردیم، چراکه آن زمان روابط ما با این کشور خوب بود. ابتدا مطالعاتی در مورد این کشور انجام دادیم و ارتباطاتی  گرفتیم. خود من مکرر به آنجا سفر می‌کردم. شیعیان عربستان خیلی تمایل داشتند که برای درمان به ایران بیایند و از ریاض، مکه و مدینه به مشهد و تهران پرواز داشتیم. 

در طول این سال‌ها که فعالیت می‌کنید چه تعداد بیمار به ایران آورده‌اید. فکر می‌کنید اگر زیرساخت‌هایی که به آن اشاره کردید مهیا بود این تعداد چقدر می‌توانست باشد.

حدود ۱۷۰ بیمار تاکنون از طریق راستان وارد کشور شده‌اند که حداقل می‌توانست ۱۰ تا ۲۰ برابر این آمار باشد. متاسفانه ما نتوانستیم خودمان را درست معرفی و بشناسانیم و در جذب بیماران خارجی  ناتوان بودیم. در کشورهای منطقه بازار ما فقط عراق نیست. درست است که مردم عراق از لحاظ فرهنگی با کشور ما غرابت دارد، اما از نظر پول‌دهی خیلی سخت هستند. کشورهای تاجیکستان، ارمنستان، پاکستان و ازبکستان هم مقاصد خوبی هستند. به‌عنوان مثال، شخصی که مدیر یکی از موسسات پاکستان بود، به من مراجعه کرد و مرا واسطه قرار داد تا برای آن‌ها کارهای درمانی انجام دهم. این یک حوزه هست که می‌توانیم وارد آن شویم. بسیاری از آن‌ها می‌آیند و می‌گویند ما یک مرکز درمانی داریم شما با تیمی از جراحان، ارتوپد و… بیایید آنجا، ۲۰۰، ۳۰۰ عمل برایتان می‌گذاریم. متاسفانه ما وارد این حوزه هم نشدیم. نباید فقط منتظر ورود بیماران خارجی به کشور بود. این‌هایی که گفتم هم توریسم ‌درمانی است. در توریسم می‌گویند in coning،out coning یعنی ورودی و خروجی، هردو آن را آژانس‌ها انجام می‌دهد و باعث ارزآوری به کشور می‌شود؛ در حوزه گردشگری سلامت هم می‌توانیم روی خروجی پزشکان کار کنیم.

دکتر علیرضا فلاح، متولد تهران و فارغ‌التحصیل دانشگاه علوم‌پزشکی تهران است. به جز تدریس، عمده فعالیتش در رشته پزشکی مربوط می‌شود به توریسم‌درمانی، چه در حوزه مسافران حج، چه در حوزه زائران عتبات عالیات. او حدود ده، یازده سال پیش به این فکر افتاد که می‌تواند در حوزه گردشگری طرحی نو دراندازد. در راستای همین موضوع دو سالی است که شرکت خدمات «راستان» را تاسیس کرده است. در ادامه گفت‌وگوی مدتورپرس با علیرضا فلاح را می‌خوانید.

برایمان از شرکت خدمات مسافرتی راستان راستان بگویید.

راستان یک مجموعه فرهنگی است که فعالیت فرهنگی خود را از سال ۱۳۷۲ یعنی حدود بیست‌و‌‌پنج ‌سال پیش در زمینه ترجمه، تالیف، بررسی کتب پزشکی  شروع کرد. یعنی در ابتدا یک موسسه فرهنگی و انتشاراتی بودیم. بعد از مدتی تحت همین نام (برند) با گرفتن مجوز از سازمان میراث فرهنگی فعالیت خود را در زمینه گردشگری هم آغاز کردیم. ما همچنین از سازمان حج و زیارت مجوزی داریم در حوزه گردشگری زیارتی. در همین راستا مجوزی نیز از وزارت بهداشت و درمان در زمینه درمان یا همان مدیکال‌توریسم دریافت کرده‌ایم. با این تفاسیر راستان یک مجموعه فرهنگی، درمانی و گردشگری است.

از چه زمانی گردشگری سلامت راستان استارت خورد و فرایند جذب و ارائه خدمات درمانی به توریست های سلامت در راستان به چه شکل تعریف شده است.

حدود نه سال پیش یک طرح توجیهی در قالب گردشگری سلامت و گردشگری علمی به سازمان میراث‌فرهنگی ارائه دادیم . فکر کردم در طول سال تعداد زیادی از دانشمندان و افراد برجسته دنیا برای کنگره‌ها، همایش‌ها و سمینارها به کشورمان می‌آیند و چند روزی در اینجا اقامت دارند بدون اینکه از علم و دانسته‌های آن‌ها بهره‌ای برده باشیم. از طرفی با توجه به پیشرفت علم‌پزشکی بعد از انقلاب، بیماران زیادی برای درمان وارد کشورمان می‌شوند. در این زمینه شرکت خدمات مسافرتی راستان کارهای مطالعاتی زیادی انجام داده و شرکت ما جزء اولین‌هایی است که در زمینه مدیکال ‌توریسم تقاضای مجوز داده است و جزء معدود شرکت‌هایی هستیم که مجوز رسمی گردشگری سلامت داریم.

از سماوه عراق به من زنگ می‌زنند و می‌گویند چشم فرزند شش‌ماهه‌‌مان آب مروارید یا آب سیاه آورده، می‌گویند فقط باید برای درمان بروید بیمارستان فارابی. یعنی بیمارستان‌های ما را با نام می‌شناسند!

بیشترین تمرکز شرکت خدمات مسافرتی راستان روی چه کشورهایی است. همچنین در مورد جذب بیمار و مارکتینگ‌ و برندینگ و چالش‌هایی که در این حوزه با آن مواجه هستید بگویید.

بعد از اینکه مجوزهای لازم را گرفتیم ابتدا روی کشورعربستان کار کردیم، چراکه آن زمان روابط ما با این کشور خوب بود. ابتدا مطالعاتی در مورد این کشور انجام دادیم و ارتباطاتی  گرفتیم. خود من مکرر به آنجا سفر می‌کردم. شیعیان عربستان خیلی تمایل داشتند که برای درمان به ایران بیایند و از ریاض، مکه و مدینه به مشهد و تهران پرواز داشتیم.  بعدا به موازات آن کم‌کم کشور عراق را هم پوشش دادیم. بعد از اینکه روابطمان با عربستان تیره شد، ما تمرکزمان را روی کشور عراق قرار دادیم و خیلی کم در کشورهای قطر و عمان هم فعایت داشتیم.

باید به توریسم‌های درمانی اطلاع‌رسانی کرد که اگر از طریق مجاری قانونی اقدام کنند، هزینه‌هایشان کمتر می‌شود، همچنین درمانشان موثرتر و مخاطراتش کمتر خواهد بود.

کشور بحرین هم بود که به خاطر مشکلاتی که آنجا وجود داشت و به‌دلیل فرازونشیب‌های زیادی که داشت ما نتوانستیم آنجا فعالیت چشمگیری انجام دهیم. در حال حاضر عمده فعالیت ما در کشورهای عراق، پاکستان و افغانستان است و بیشتر در حوزه‌های سخت کار می‌کنیم. مثلا جراحی‌های قلب‌وعروق و پیوند. همان‌طور که اطلاع دارید در برهه‌ای پیوند اعضا برای اتباع خارجی در ایران ممنوع بود. در حال حاضر هم  در بخش ‌خصوصی سلامت  پیوند انجام نمی‌شود حتی برای ایرانی‌ها. در حالی که ما در حوزه جراحی‌های اطفال و نوروساینس کارهای زیادی انجام داده‌ایم. ما از طریق فضای مجازی و نمایندگانمان در این کشورها، همچنین از طریق سفرهای مکرری که به این کشورها داریم و شرکت و برگزاری در نمایشگاه‌های مختلف در آن کشورها فعالیت خود را گسترش می‌دهیم. به‌عنوان مثال، به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در نمایشگاهی در شهر کربلا حضور داشتیم که شرکت ما جزء برجسته‌ترین‌ شرکت‌کننده‌ها بود. اواخر اسفند هم نمایشگاهی در کردستان عراق برپا خواهد شد که در آن شرکت خواهیم کرد. برای اینکه در این حوزه عملکرد خوبی داشته باشیم باید به این حوزه دلبستگی و پشتکار داشت.

 

علیرضا فلاح، مدیرعامل شرکت خدمات مسافرتی راستان در دفتر کارش

 آقای دکتر! در مورد تفاوت این سه کشوری که در آن فعالیت می‌کنید، توضیح دهید. مشکلی که الان وجود دارد این است که جوانانی که تازه وارد این حوزه شده‌اند به توریست‌های درمانی از کشورهای مختلف به یک چشم نگاه می‌کنند. مثلا بیمارعراقی ویژگی‌هایی دارد. یا بیماری که از پاکستان می‌آید فرهنگ خاص خود را دارد و باید به‌گونه‌ای دیگر با آن برخورد کرد. نوع درمانی که از کشور خود دریافت کرده با درمانی که در کشور ما انجام می‌دهد متفاوت بوده. شما بین کشورهایی که در آن‌ها فعالیت می‌کنید چه تفاوت‌هایی می‌بینید که یک فعال گردشگری سلامت باید این تفاوت‌ها را رعایت کند تا توریسم‌درمانی کشور بتواند خدمات مناسبی ارائه دهد؟

در بین این کشورها نزدیک‌ترین فرهنگ از جهات مختلف به کشور ما، عراق است. عراقی‌ها از لحاظ فرهنگی خیلی به ما نزدیک هستند. دلیل آن هم به‌خاطر وجود اماکن متبرکه و عتبات و عالیات در این کشور و تمایل مردم ما به آنجا و متقابلا  وجود آستان مقدس امام‌رضا(ع) در ایران و اینکه اکثریت مردم عراق شیعه هستند. به نظر من، فعالیت در کردستان عراق راحت‌تر است. همین طور در کشورهای افغانستان و پاکستان.

یک دامپزشک بیمار عراقی را می‌برد در زیرزمینی در قم و او را جراحی می‌کند و بعد از به‌وجود آمدن مشکلات، تازه فعالان این حوزه متوجه چنین مسئله‌ای می‌شوند. چون در این حوزه  متولیان متعدد و در عین حال ذی‌نفع هستند و از آنجایی که نتوانسته‌اند به یک متولی واحد برسند به‌طور کل موضوع را رها کرده‌اند.

در بعضی از شهرهای عراق مثل کردستان بدون هیچ مشکلی فعالیت داریم. به نظرم در پاکستان و افغانستان هم می‌شود خوب کار کرد. البته این مسیر (گردشگری سلامت) مسیری است که دستخوش یکسری تحولاتی شده است. ما در این حوزه درگیر سه مولفه هستیم؛ دولت، کارگزاران و دلالان مدیکال توریسم. ما در عراق نشستی داشتیم با حضور ۴۰ آژانس گردشگری معتبر. آژانس‌هایی که بسیار نگران و ناراحت بودند  تا جایی که برخی از آن‌ها اذعان می‌کردند دیگر مایل به فعالیت در این حوزه نیستند. همه این‌ها به تغییراتی برمی‌گردد که این حوزه به خود دیده است؛ تغییراتی که باعث خدشه به این حوزه شده‌اند. در حوزه گردشگری سلامت دولت یا باید کارگزار باشد یا سیاست‌گذار، چراکه نمی‌تواند هر دو نقش را داشته باشد.

ما در عراق به بعضی از کارگزاران‌مان اعلام کرده‌ایم که به شهروندان‌شان اعلام کنند که هرزمان توریستی داشتند که نیازمند درمان بود، می‌توانند به‌شکل رایگان خدماتی دریافت ‌کنند. در این حوزه دولت نمی‌تواند هم ذی‌نفع باشد و هم سیاست‌گذار. یکی از مسائلی که در این حوزه به چشم می‌خورد این است که سیاست‌گذاران بخش‌های مختلف به‌عنوان فعال این حوزه معرفی می‌شوند و یکی از نکاتی که نباید از نظر دور داشت این است که این افراد نتوانسته‌اند حتی یک بیمار برای خود بیاورند. این افراد هم  کار و هم بازار را خراب می‌کنند. به‌عنوان نمونه از ما سوال می‌شود که انجمن آژانس‌های گردشگری برچه اساس یا توسط چه کسانی تاسیس شده‌اند… درواقع این‌ها شبه‌رانت‌هایی هستند که خواهان فعالیت در حوزه گردشگری سلامت‌اند. به این دلیل که وزارت بهداشت و سازمان میراث فرهنگی بخشی از سیاست‌گذاری را می‌کنند و منافع خود را در نظر می‌گیرند کارها به سرانجام نمی‌رسد.

که به‌دنبال این هستند که تفکیکی بین سیاست‌گذار و صنف وجود داشته باشد. راهکار چیست؟ این درست است که صنعت گردشگری سلامت بین‌بخشی است، اما این بین‌بخشی بودن به‌معنای تعدد مجوز نباشد. بلکه  به این معنا باشد که بخش‌خصوصی واقعی وارد  کار شود.

قدرت در مملکت ما پخش شده و این موضوع اجازه نمی‌دهد، تصمیم درستی گرفته شود. همین مسئله باعث می‌شود هرج‌ومرج در بسیاری از حوزه‌ها به‌خصوص گردشگری و به تبع آن  گردشگری سلامت رخنه کند. یک دامپزشک بیمار عراقی را می‌برد در زیرزمینی در قم و او را جراحی می‌کند و بعد از به‌وجود آمدن مشکلات، تازه فعالان این حوزه متوجه چنین مسئله‌ای می‌شوند. چون در این حوزه  متولیان متعدد و در عین حال ذی‌نفع هستند و از آنجایی که نتوانسته‌اند به یک متولی واحد برسند به‌طور کل موضوع را رها کرده‌اند.

این منطقی است که اعلام شود هرکسی که آژانس بند «ب» دارد، می‌تواند به حوزه سلامت ورود کند! مگر چنین چیزی شدنی است؟ کجای دنیا چنین رویه‌ای وجود دارد؟ وقتی شما در گوگل مدیکال‌ توریسم را سرج کنید اسامی همه کشورها می‌آید که همه آن‌ها یک سندیکا و موسسه‌ای دارند که از گردشگری‌شان جداست. د‌ر ابتدای کار، قوانینی وضع و گفته شد باید در هر آژانس بند «ب» باید یک مدیر فنی‌ وجود داشته باشد که پزشک باشد. این تعدد متولی و ذی‌نفع‌بودنشان سبب شده این موضوع رها شود.

ما در عراق نشستی داشتیم با حضور ۴۰ آژانس گردشگری معتبر. آژانس‌هایی که بسیار نگران و ناراحت بودند  تا جایی که برخی از آن‌ها اذعان می‌کردند دیگر مایل به فعالیت در این حوزه نیستند. همه این‌ها به تغییراتی برمی‌گردد که این حوزه به خود دیده است؛ تغییراتی که باعث خدشه به این حوزه شده‌اند. در حوزه گردشگری سلامت دولت یا باید کارگزار باشد یا سیاست‌گذار، چراکه نمی‌تواند هر دو نقش را داشته باشد.

از نظر من، راهکار این است که کسی که متخصص است به این مسئله ورود کرده و متولی امر شود. این حوزه ارزشش را دارد. ما اگر همین رویه فعلی را دنبال کنیم در آینده بازار این حوزه را از دست خواهیم داد. در این مسئله هیچ شکی وجود ندارد. در حال حاضر ترک‌ها دندان تیز کرده‌اند و با قیمت‌های مناسب خدمات درمانی ارائه می‌دهند.  لبنان، هند و حتی اردن وارد این حوزه شده و فعالیت می‌کنند، بنابراین  در کشورما باید متولی به این مسئله ورود کند و شورایی تشکیل بدهد، شورایی متشکل از  نظام‌پزشکی، وزارت بهداشت، میراث فرهنگی و وزارت خارجه و سازمان حج و زیارت.

در حال حاضر چنین  شورایی داریم؛ شورای راهبری گردشگری سلامت؟

آن‌ها بزرگ‌تر ندارند. باید کسی باشد که حرف آخر را بزند و در نهایت بعد از جمع‌بندی‌هایی که می‌شود این توانایی را داشته باشد که آن‌ها را به مرحله اجرا برساند. شما ببینید تنها کسانی که به شکل سیستماتیک و تشکلی در گردشگری سلامت فعالیت نمی‌کنند پزشکان هستند. بیشتر به صورت انفرادی فعالیت می‌کنند. باید شورایی تشکیل شود  که بزرگ‌تری داشته باشد؛ بزرگ‌تری که نفوذ داشته باشد؛ حتی در سطح رئیس‌جمهوری یا معاونت رئیس‌جمهوری تا بتواند جمع‌بندی‌ها را به‌صورت دستوری اجرایی کند.

در حال حاضر عمده فعالیت ما در کشورهای عراق، پاکستان و افغانستان است و بیشتر در حوزه‌های سخت کار می‌کنیم. مثلا جراحی‌های قلب‌وعروق و پیوند.

به جز قوانین و سیاست‌گذاری‌ دراین حوزه چه نیاز دیگری در حوزه گردشگری سلامت ایران احساس می‌کنید که باید خیلی زود برایش راهکاری یافت؟

آماده بودن زیرساخت‌ها در بخش درمان و همکاری کادر درمان. سوال من از شما این است ما برای چه بیمار به ایران می‌آوریم؟ اولا درآمدزایی کنیم  و دوم جای پایمان را در منطقه و دنیا محکم کنیم. برای رسیدن به این اهداف اولا باید زیرساخت‌هایمان را از لحاظ سخت‌افزاری مهیا کنیم. به عنوان مثال، وقتی بیماری را به بیمارستان می‌بریم دو، سه اتاق وجود داشته باشد که بیمار را ببریم نه اینکه مریض را به دست بیماربر بدهیم، چون از لحاظ فرهنگی و مهمان‌نوازی درست نیست. خدمات وی‌آی پی به معنای درستش باید انجام شود. دوم اینکه در ویزای درمان باید سهل‌گیری‌هایی داشته باشیم -البته وزارت خارجه همکاری خوبی دارد- سوم، برخورد با افراد بی‌صلاحیت در این حوزه. چهارم اینکه از طریق رسانه‌ها چه در کشورهای هدف و چه در حوزه‌های داخلی، سازوکارمان را معرفی کنیم، نه از طریف دلال. در سلیمانیه عراق سوار یک تاکسی  شدم. سر صحبت باز شد، راننده گفت من در توریسم‌ درمانی فعالیت می‌کنم، یکی از نزدیکانم در ایران است که بیمار برایش می‌فرستم. در اینجا هم دلالانی هستند که تبلیغ می‌کنند. باید به توریسم‌های درمانی اطلاع‌رسانی کرد که اگر از طریق مجاری قانونی اقدام کنند، هزینه‌هایشان کمتر می‌شود، همچنین درمانشان موثرتر و مخاطراتش کمتر خواهد بود. وزارت بهداشت باید فقط نقش سیاست‌گذار را داشته باشد. ما باید اهرم‌های اجرایی  و برخوردهای انضباطی را آماده کنیم. در سازمان میراث فرهنگی کمیته‌ای وجود دارد که اگر مسافری شکایت کند آژانس را می‌خواهند، اما این موضوع در حوزه سلامت وجود ندارد.

در حال حاضر ظرفیت بازار در حوزه گردشگری سلامت حدود یک تا یک و دودهم میلیارد دلار در سال است، اما برخی معتقدند این بازار حتی می‌تواند به۴میلیارد دلار افزایش یابد. در واقع سهم ما را کشورهای ترکیه و هندوستان برمی‌دارند. اگر بخواهیم به سهم واقعی‌مان از این بازار برسیم باید چه هدف‌گذاری انجام بدهیم و برای رسیدن به این هدف ما چه پتانسیل‌هایی داریم و ظرفیت‌هایی که این بازار برای اقتصاد کشور دارد را چگونه می‌توانیم بالفعل کنیم؟

آماری که شما ارائه دادید فقط یک برآورد است، با ۵۰درصد ضریب خطا! چون آمار دقیقی از این بازار وجود ندارد. اما واقعیتی که وجود دارد این است که در حوزه توریسم‌درمانی، ظرفیت کشور بسیار بالا و برجسته است. در دنیا برعلیه ایران خیلی تبلیغ می‌شود. اما تنها جایی که تبلیغات نتوانسته موثر باشد در برجستگی علم پزشکی در ایران است. علم پزشکی ایران در منطقه اول است. پزشکان ایرانی تبحر زیادی دارند. صدراعظم آلمان پنج پزشک دارد که سه نفر آن‌ها ایرانی هستند. به‌عنوان مثال، پروفسور سمیعی، یک مرکز پزشکی در رشت می‌سازد که مانند آن در هانوفر آلمان هست. ایشان در اوج تحریم‌ها کلنگ آنجا را زدند. صدراعظم آلمان را به‌عنوان مهمان شخصی خودش به ایران آورد. پنج روز مهمان پروفسور سمیعی بودند. کلنگ بیمارستان را زد و هنگام رفتن یک دیدار غیررسمی با رئیس‌جمهور داشت. پزشکان ما چنین جایگاهی دارند. حال که ما از این فرصت‌ها استفاده نمی‌کنیم عیب از ماست. از سماوه عراق به من زنگ می‌زنند و می‌گویند چشم فرزند شش‌ماهه‌‌مان آب مروارید یا آب سیاه آورده، می‌گویند فقط باید برای درمان بروید بیمارستان فارابی. یعنی بیمارستان‌های ما را با نام می‌شناسند!

اگر از فرصت‌هایمان استفاده نکنیم همین مقدار گردشگر سلامت را هم از دست خواهیم داد. با توجه به پزشکان حاذقمان و زیرساخت‌ها و بیمارستان‌های خصوصی که ضریب اشغالشان زیر ۴۰درصد است، ما می‌توانیم ارزآوری را به چندین برابر این  برآوردها برسانیم. برای این کارهم باید یک نظمی در روش‌های اجرایی‌‌مان وجود داشته باشد و قوانینی وضع شود که سهل و قابل اجرا و منطقی هستند. اجازه دهیم کسانی که در این حوزه تخصص دارند کار کنند.

بعد از اینکه مجوزهای لازم را گرفتیم ابتدا روی کشورعربستان کار کردیم، چراکه آن زمان روابط ما با این کشور خوب بود. ابتدا مطالعاتی در مورد این کشور انجام دادیم و ارتباطاتی  گرفتیم. خود من مکرر به آنجا سفر می‌کردم. شیعیان عربستان خیلی تمایل داشتند که برای درمان به ایران بیایند و از ریاض، مکه و مدینه به مشهد و تهران پرواز داشتیم. 

در طول این سال‌ها که فعالیت می‌کنید چه تعداد بیمار به ایران آورده‌اید. فکر می‌کنید اگر زیرساخت‌هایی که به آن اشاره کردید مهیا بود این تعداد چقدر می‌توانست باشد.

حدود ۱۷۰ بیمار تاکنون از طریق راستان وارد کشور شده‌اند که حداقل می‌توانست ۱۰ تا ۲۰ برابر این آمار باشد. متاسفانه ما نتوانستیم خودمان را درست معرفی و بشناسانیم و در جذب بیماران خارجی  ناتوان بودیم. در کشورهای منطقه بازار ما فقط عراق نیست. درست است که مردم عراق از لحاظ فرهنگی با کشور ما غرابت دارد، اما از نظر پول‌دهی خیلی سخت هستند. کشورهای تاجیکستان، ارمنستان، پاکستان و ازبکستان هم مقاصد خوبی هستند. به‌عنوان مثال، شخصی که مدیر یکی از موسسات پاکستان بود، به من مراجعه کرد و مرا واسطه قرار داد تا برای آن‌ها کارهای درمانی انجام دهم. این یک حوزه هست که می‌توانیم وارد آن شویم. بسیاری از آن‌ها می‌آیند و می‌گویند ما یک مرکز درمانی داریم شما با تیمی از جراحان، ارتوپد و… بیایید آنجا، ۲۰۰، ۳۰۰ عمل برایتان می‌گذاریم. متاسفانه ما وارد این حوزه هم نشدیم. نباید فقط منتظر ورود بیماران خارجی به کشور بود. این‌هایی که گفتم هم توریسم ‌درمانی است. در توریسم می‌گویند in coning،out coning یعنی ورودی و خروجی، هردو آن را آژانس‌ها انجام می‌دهد و باعث ارزآوری به کشور می‌شود؛ در حوزه گردشگری سلامت هم می‌توانیم روی خروجی پزشکان کار کنیم.

  • نظرات
برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید