پنجشنبه, 23 مهر,1394 پارسای شب؛شیر روز۲ ! دریای خلق؛ طوفان زده و آشفته؛ در اندیشه جنگ؛ در جمع سلاح؛ صدها هزار اشباح مرموز؛ همه با هم برادر؛ خواهر؛ همفکر؛ همرزم؛ هرکسی؛ هرکس دیگر را خوب میشناسد؛ میفهمد؛ دریای خلق؛ طوفان زده و آشفته؛ در اندیشه جنگ؛ در جمع سلاح؛ صدها هزار اشباح مرموز؛ همه با هم برادر؛ خواهر؛ همفکر؛ همرزم؛ هرکسی؛ هرکس دیگر را خوب میشناسد؛ میفهمد؛ هیچ کس؛ نه خواهر و نه برادر؛ نه زن و شوی وپدر ومادر؛ نه دوست؛ نه دشمن؛ هیچ کس را باز نمیشناسد؛ نمیبیند؛ هرکس در اندیشه کار خویش است؛ در ظلمت مشعر؛ خم شده بر روی خاک؛ دست بر سنگلاخ میکشد وپنجه درسنگریزه ها میبرد و به دنبال جمره میگردد تا در صحنه منا؛ رمی کند.جمره! سنگریزه؛ اما؛ نه هر سنگریزه ای؛ دقت کن! تاریک است و یافتنش دشوار؛ اما؛ باید جست؛ باید درست جست؛ باید نگریست؛ دقیق نگریست؛ سنجید؛ ملاک دارد؛ دستور دارد؛ همه باید دستورها را مو به مو اجرا کنند؛ دیسیبلین؛ وحدت؛ نظم؛ همآهنگی؛اطاعت امر؛مسئولیت...داستان سخت جدی است.جمره ای که بر میگری؛ سلاح تو است؛ سلاح مبارزه تو با خصم؛دستور داده اند:گفته اند که باید چگونه جمراتی را جمع کنی:صاف؛ صیقلی؛ گرد؛ از گردو کوچکتر؛ از پسته بزرگتر...یعنی چه؟ یعنی: گلوله!همه چیز حساب شده است؛ دقیق؛ پیش بینی شده؛ فردا؛ هر سرباز جبهه ابراهیم؛ در منا؛ هفتاد گلوله بر مقتل دشمن میزند: سر و سینه؛ مغز و قلب! گلوله ای که شلیک شود و خطا کند ویا به پا و شکم نه مقتل خصم خورد؛ حساب نیست؛ باید خود پیش بینی کنی؛ اگر دست و نشانت خوب نیست؛ بیشتر بردار؛ ضعف مهارتت را با تدارک بیشتر قدرت جبران کن. به هر حال؛ در جبهه کم نیاری؛ اگر یک گلوله کمتر زدی؛ سرباز نیستی؛ در جنگ شرکت نکرده ای؛ در حج شرکت نکرده ای.اینجا سخن از یک دیسیپلین نظامی است.این را هم فراموش مکن؛ در منا باید سه روز وقوف کنی: دهم و یازدهم ودوازدهم. روز اول یک حمله است بر آخرین تندیس؛ مجسمه؛ بت؛ با هفت گلوله...(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب حج دکتر شریعتی) گالری نظرات برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید