قربانی۱۴
که داستان این دین؛ داستان شکنجه و خود آزاری انسان و خون وعطش خدایان نیست؛
که داستان این دین؛ داستان شکنجه و خود آزاری انسان و خون وعطش خدایان نیست؛ داستان کمال انسان است؛آزادی از بند غریزه است؛ رهایی از حصار تنگ خود خواهی است؛ و صعود روح ومعراج عشق و اقتدار معجزه آسای اراده ی بشری است و نجات از هر بندی و پیوندی که توراگ به نام یک انسان مسئول در برابر حقیقت؛ اسیر می کند و عاجز؛
و بالاخره؛ یل به قله ی رفیع شهادت؛
اسماعیل وار؛
و بالاتر از شهادت
-آنچه در قاموش بشر؛ هنوز نامی ندارد-
ابراهیم وار!
و پایان این داستان؟ ذبح گوسفندی؛
و آنچه در این عظیم ترین تراژدی انسانی؛ خدا برای خود می طلبد؟
کشتن گوسفندی برای چند گرسنه ای!
و اکنون؛ تو ای که به منا رسیده ای؛ابراهیم وار؛ باید قربانی ات را آورده باشی؛ باید؛ از هم آغاز؛ اسماعیلت را برای ذبح در منا انتخاب کرده باشی!
اسماعیل تو کیست؟چیست؟
نیازی نیست که کسی بداند؛ باید خود بدانی و خدا؛ اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد. تنها پسرت نباشد؛زنت؛شویت؛ شغلت؛ شهرتت؛ شهوتت؛ قدرتت؛ موقعیتت؛ مقامت....
من نمی دانم؛ هر چه در چشم تو؛ جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد؛
هر چه تورا؛ در انجام مسئولیت؛ در کار برای حقیقت؛ سد شده است؛ بند آزادی ات شده است؛ پیوند لذتی شده است که تورا به ماندن با خویش می خواند؛همچون غل جامعه به زمین استوارت بسته است نمی گذاردت بروی؛
همان که با ابلیس همداستان می شود تا نگهش داری. همان که گوشت را؛ در برابر پیام حق؛ کر می کند و فهمت را تار و دلت را چرکین؛ همان که برایت عصیان در برابر فرمان ایمان و فرار از زیر بار مسئولیت سنگین ودشوار راتوجیه می کند؛هر چه و هر که تو را نگه دارد؛ تا نگهش داری....!
این ها؛ نشانی های اسماعیل است؛تو خود او را در زندگیت بجوی و بردا و اکنون که آهنگ خدا کرده ای؛در منا ذبح کن!
گوسفند را از هم آغاز تو خود انتخاب مکن؛بگذار خدا انتخاب نماید؛ و آن را؛ به جای ذبح اسماعیلت؛ به تو ارزانی کند:
این چنین است که ذبح گوسفند را؛ به عنوان قربانی؛ از تو می پذیرد؛
ذبح گوسفند؛ به جای اسماعیل؛ قربانی است؛ ذبح گوسفند به عنوان گوسفند قصابی!
(سایت اختصاصی فیش حج محمد/ برگرفته از کتاب حج دکتر شریعتی)