عید۳
سه روز توقف اجباری یک میلیون نمایندهٔ مسلمان جهان؛پشت دیوار مکه؛ در منا:
سه روز توقف اجباری یک میلیون نمایندهٔ مسلمان جهان؛پشت دیوار مکه؛ در منا:
در این درهٔ کوهستانی که نه جایی است برای دیدار؛نه کاری است برای انجام؛ نه بازاری است برای خرید؛ نه گردشگاهی است برای تفریح؛نه حتی آبادی یی برای زندگی؛ هیچ!
آن چنان که به فرمان پیامبر؛ساختمان خانه نیز در این جا ممنوع است.
در این لحظاتی که حج همه را از بند ها و پیوندهای زندگی فردی رها کرده و حلول روح نیرومند ابراهیم در شخصیت کسانی که نقش او را ایفا کرده اند؛ ترس ها و هوس ها و ضعف ها را از روح ها شسته و قدرت فداکاری و مسئولیت اعتقادی را در اندیشه ها و احساس ها بر انگیخته است؛
در این هنگام که پایان حج؛ دل ها را لبریز توفیق کرده و حرام ومیقات و طواف و سعی و عرفات و مشعر و منا و رمی و قربانی و عید؛جان ها را از آتش ایمان و عشق بر افروخته وهر کسی را-در زندگی متلاشی است و قطعه قطعه در چنگ ودندان صدها احتیاج و دغدغه و اشتغال- اکنون یکپارچه اخلاص کرده و ک دست؛ ایمان!
در چنین زمینی؛
در چنین زمانی؛
بیش از یک میلیون مسلمان سارسر جهان؛ نباید حج را به پایان برند و- بی آنکه به هم بیندیشید و باهم-بر روی زمین پراکنده شوند و در لاک زندگی فردی و قومی خویش خزند؛
که حج؛ با هم از میقات تا منا آمدن است؛هر سه منزل عرفات و مشعر و منا همیشه هست؛ اما همیشه حج نیست؛جز همین روزها؛ هر روز دیگر سال که بیایی بیهوده آمده ای این جا که اکنون در فضایی مملو از خدا دم میزنی؛ فردا که خلق رفتند؛ می شود مثل هر گوشهٔ دیگر زمین؛ زمینی که تنها صفتش آن است که نه آب دارد نه آبادی.
تو را آورده اند تا بیا موزدنت که دور از خلق؛ جستجوی بهشت؛ خود خواهی زشت راهبانه است؛ یک مادیت نسیه!بدتر از مادیت نقد! روح سودا گرانهٔ طماعی که هوسرانی و شک چرانیش را به بعد از مرگ موکول کرده است؛یک بورژوازی احمق که نقد را گذاشته و نسیه را برداشته است.
زاهد نیز خود پرستی است چون مادی. مادی تکنیک را وسیله می کند و زاهد مذهب را؛مادی علم را ابراز لذت خویش می کند و زاهد خدا را و هر دو یک نوع بهشت را می طلبند؛ او در این دنیا؛و این در دنیای دیگر.....!
(سایت اختصاصی فیش حج محمد/بر گرفته ازکتاب حج دکتر شریعتی)