آنچه دولت و مردم پس از اربعین نباید فراموش کنند
از مردم عراق و میهمان نوازی های آنان، از آنانکه با وجود مشکلات فراوان در کشورشان، مخصوصاً در نواحی شیعه نشین و از همه بیشتر که خروش قهرآمیز خود را بر بی عدالتی ها و سوء مدیریت های کشورشان فرو خوردند تا این میهمانی بزرگ به پایان برسد و آنگاه مخالفت های خودشان را شروع کردند. در اینکه دولتین عراق و ایران در این حرکت غرورآفرین نقش مهمی داشته اند تردیدی نیست.
من به سند اربعین و روایات مربوط به اینکه در سال اول یا دوم اهل بیت به کربلا آمدند بحث نمی کنم و اینکه چنین سنتی در بین عرب یا ایران وجود داشته است یا خیر. آن را می خواهید ورزش مقدس بنامید، عرفان بی ریا بدانید یا حرکتی عاشقانه، هر چه هست نشان از شکوه و عظمت دارد.هر چه هست این واقعیتی است که در جمهوری اسلامی ایران و عراق اتفاق افتاده و باید از این فرصت به دید یک واقعیت اجتماعی ارزشمند استفاده کرد.
آنچه واقعیت انکار ناپذیر است این است که پشت پرده مهم تر از روی صحنه است. شما در یک میهمانی ساده دیده اید که مدعوین به راحتی می آیند و از پذیرایی بهره مند می شوندو می روند، ولی آنچه ناپیدا است و پر زحمت، تدارکات پشت پرده است. همانند جنگ می ماند که اگر سربازان با رشادت می جنگند به خاطر لجستیکی است که در پشت صحنه است و از همه مهمتر خاطر جمعی که از خانه و خانواده دارند.
آفرین بر مردم و دولت ها هر دو!
نقش دولت ها و مردم هر دو حساس است همچنانکه در برگزاری این مراسم حساس بود و در بعد از راهپیمایی حساستر!
در عین حال از مردم و از دولت هر دو انتظاراتی است که در ادامه به بعضی از آنها اشاره می کنم اما قبل از آن لازم است از احساس آن سخن گویم. احساس پس از راه پیمایی چیست؟ اینکه زیارت شما قبول شد، اینکه احساس راحتی و سبکی، یا هوایی تازه کردید؟!
اما احساس زینب سلام الله علیها چه بود؟
به نظر میرسد زینب در عین غمگین بودن نسبت به فاجعه کربلا، احساس پیروزی هم داشت. او بر دشمن غدار فتنهگر پیروز شده بود. او صحنه مبارزه را دگرگون کرده بود. او اقتدار یزید را به چالش کشید و اذهان مردم را روشن کرد و به مردم گر چه پس از واقعه بود بصیرت داد. او فاتح مبارزه شد و از پایمال شدن خون برادر و بستگانش جلوگیری کرد!
آیا ما چنین احساسی داریم؟
آیا فقط کاری عبادی کردیم؟ آیا به زندگی خود تنوع بخشیده یا می بخشیم؟ آیا احساس پیروزی به ما دست داد؟ پیروزی بر هوای نفس؟ پیروزی بر دشمن و مخالفان؟ احساس شادمانی بر این نمایش قدرت که در هر مسئله اجتماعی و سیاسی در راه حق این چنین آماده به کاریم؟ آیا کار ما از روی شعور و معرفت بود تا دشمن هرگز تجاوز به حریم مسلمانان را به خاطر نیاورد یا آنکه کار ما موافق این مثل بود که از قول انگلیسیها در عراق نقل میکنند که میگفتند اگر این اذان گفتن و نماز خواندن آنها به منافع ما ضرر نمی زند پس بگذار هر چه می خواهند اذان بگویند، نماز بخوانند و عزاداری کنند. اگر این راه پیمایی ها به صورت یک رسم و سنت و عادت در آید و عده ای هم آن را از محتوا خالی کنند چه سودی خواهد داشت؟ نکند این راه پیمایی ها بدل به تفریح، یا سرگرمی شود، یک زمان کربلا، یک روز مشهد، یک وقت قم و جمکران، و دولتها هم خدمت رسانی کنند و در عین حال خوشحال باشند که مردم سرشان گرم است و از اهم وظائف خود غافل!.
پس چه باید کرد؟
آمار زائران و میزان خدماتی که ارائه شد یا می شود بسیار مطلوب است و باید هم به مردم و هم به دولت ها آفرین گفت که مدیریت این راهپیمایی عظیم بدون هیچگونه دردسر کاری است کارستان و دست همه درد نکند و اجر همه با خدا! اما آیا این کافیست و بهره برداری از این نمایش اقتدار به همین جا ختم می شود؟ هرگز! پس
آمار کمی کفایت نمی کند. آمار کیفی بدهید. چقدر از کارخانه های ایرانی و عراقی به تولید رسیدند؟ چقدر جنس ایرانی و عراقی به فروش رفت یا به آنان معرفی شد؟ چقدر اسراف نسبت به سال قبل کمتر و چقدر به محیط زیست کمک شد؟ چقدر سبک زندگی و فرهنگ حسینی باز خوانی و تبعیت گردید؟ چقدر احساس غرور پدید آمد؟ چقدر مدیریت حسینی بر اذهان حاکم شد؟ چفدر پس از بازگشت رفتار ما در اداره و خیابان و به ویژه شهرداری ها عوض شد؟ و چقدر و چقدر…؟ اگر قرار باشد اجرای این رزمایش عظیم به رونق اقتصاد چین و ماچین کمک کند آیا رضایت امام حسین در آن است؟ اشاره به تک تک نمونه ها می تواند ما را در ارزیابی کیفی این حرکت عظیم کمک کند. نکند پس از اربعین همه به خانه ها برگردند و تنها خاطره آن سیل جمعیت و میهمان نوازی و پذیرایی از زائران باشد و بس!
آنچه دولت و مردم نباید فراموش کنند
آنچه مردم باید مطالبه کنند، مطالبه عدل از خود و در خانواده خود و از مسئولان که این یک طلب است و باید به دنبال آن بود!
مطالبه اقتصاد قوی که مطالبه مردم است و بازاریان و بازرگانان با همکاری دولت ها باید آن را انجام دهند اما تا فردفرد ما خود به آن نیندیشیم گروه های درگیر هم به فکر آن نخواهند بود!
در خواست بهبود وضعیت مردم و اجرای عدالت تا فقیر و غنی در کنار هم زندگی شرافتمندانه داشته باشند و نجوه اانجام آن حق طبیعی مردم است و باید آن را مطالبه کنند.
ایجاد کار و اشتغال مولد و سازنده به ویژه برای جوانان از مطالبات مردمی است و باید آن را از دولتمردان طلب کنند همانگونه که عراقی ها با تظاهرات آن را خواستار شده اند. نباید گذاشت کار به اینجا کشیده شود. این حد اقلی است که مردم از دولتمردان می خواهند.
از دولتمردان هم انتظار عمل می رود. آنها باید از این خیل عظیم مردمی بهره گیرند و آنها را پشتیبان تصمیمات بخردانه و عدالت جویانه خود بدانند.
از دولتین عراق و ایران انتظار می رود که با تدبیر درست، نه مقطعی و نه برای خود و جریان سیاسی خود به کار مردم رسیدگی کنند، مردم را از نظر فرهنگی رشد دهند و از قید عبودیت آنچه غیر از حق است آزادکنند.
رشد اقتصادی را نه با واردات صرف، بلکه با تقویت بنیه تولید و کوتاه کردن دست کارشکنان تحقق بخشند،
تراز اقتصادی را نه با آمار صِرف، بلکه با لمس آن در کیفیت زندگی اقتصادی و اجتماعی بالا برند. از چشم دوختن به دیگران دست بکشند و بر توانمندی خود و بر استفاده از این خیل عظیم قدرت و توانمندی اتکا ، و ایجاد کار و اشتغال کنند، سبک زندگی را با الهام از این راهپیمایی، نه آنطور که خواص هچون سلیبریتی ها به دنبال آنند، تغییر دهند، از ثروتمندان مالیات اخذ کنند و تا سال آینده برای برداشتن قدمی بهتر و مثبت تر با حفظ همه ارزشها انتظار کشند.
* دکترای کتابداری و اطلاع رسانی و استاد تمام دانشگاه تهران