X
مقالات فیش حج

انسان و بهشت مطلوب درنگاه بهشتی مظلوم

شفقنا -عبدالرحیم اباذری در نوشتاری با عنوان« انسان و بهشت مطلوب در نگاه بهشتی مظلوم» به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله بهشتی این گونه آورده است:

شهید بهشتی مظلوم با این که کمتر درحوزه درسی  امام خمینی حاضر شده بود اما افکار واندیشه های فقهی ،سیاسی ،عرفانی ،اخلاقی و بخصوص مبانی حکومتی  امام را  خوب دریافته بود وامام امت نیز به ایشان اعتماد کامل داشت چنانکه در  طول نهضت اسلامی وبعد از پیروزی ، مسئولیت های بس مهمی را به  ایشان واگذار نمود.بنابراین از جهاتی آیت الله بهشتی را می توان جزو شاگردان ومعتمدان ویژه امام خمینی به حساب آورد .

تجربه ۳۵ سال گذشته بخوبی نشان داد ، مردم ایران اگر بخواهند والبته هم می خواهند، راه امام وانقلاب تداوم داشته باشد باید این راه  را در افکار واندیشه ها وعملکرده های شاگردان ویژه ایشان بجویند. شخصیت هایی همچون آیت الله بهشتی ، کشتی  نجات امت اسلامی ایران هستند  که می توانند در رخداد های مهم وگرد وبادهای تند  وظلمانی ، چراغ راه هدایت باشند ودرمراجعه به آثار گرانسنگ آنان راه درست از نادرست تشخیص داده شود.

تعریف انسان

اخیرا بحث هایی در فضای سیاسی کشور مطرح شد  که آیا می شود انسان را بزور به سوی صراط مستقیم هدایت کرد واورا به بهشت برد ؟  یا او موجودی آزاد است وباید با اراده وتصمیم خود را ه سعادت وشقاوت را بر گزیند؟ در این مورد نظرات مختلفی وجود دارد که اندیشه های آیت الله بهشتی  می تواند در این عرصه ها بسیار راه گشا باشد .ایشان پیش از ورود به بحث اصلی ، ویژه گی خاص از انسان ارائه می دهد که در روشن تر شدن مسئله موثر است  ومی گوید :

« یکی از بزرگترین امتیازات انسان این است که می تواند معصیت کند. آدم توانست نافرمانی کند خداوندگارش را . بلی این بزرگترین امتیاز انسان است که می تواند نافرمان باشد تا نافرمانی اش ارزش دیگر پیدا کند. فرمانبرداری اجباری ، اگر کسی را مجبور کردند از یک راهی برود،این چندان ارزشی ندارد.آن چیزی که ارزش دارد فرمانبرداری انتخابی است. بهترین تعریف برای انسان این است که انسان جانداری است آگاه وانتحابگر، با انتخابش چه کار می کند؟ انسان با انتخابش آینده وسر نوشت خودرا می سازد.سرنوشت انسان به دست انتخاب آگاهانه ی او ساخته می شود.» (مجموعه سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید بهشتی ، تدوین :محمد رضا سرابندی ،ج ۱ ،ص ۱۸۰)

بعد شهید بهشتی  با تکیه بر آیات قرآنی تعریفی را برای انسان ارائه می دهد ومی گوید :

« بدین جهت است که اسلام هیچ چیز را بر کسی تحمیل نمی کند،حتی دین را. می گوید : «لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی واولی الحق من ربکم ومن شاء فلیومن ومن شاء فلیکفر.» حق از جانب خدای تان آمد ،هر کسی می خواهد ایمان به حق بیاورد وهر کسی هم می خواهد کافر باشد به حق. انسان اسلام، انسانی است آزاد واین آزادی را رایگان به او نداده اند.این آزادی را به او داده اند وبه او گفتند: ای انسان آینده ات  وسرنوشتت را خودت بساز.هر نوع سعادت وخوشبختی به دست انسان ها بیاید،محصول کار آگاهانه ی خود آنهاست.هر نوع رنج وتیره بختی انسان ها محصول کار آگاهانه وانتخاب غلط خود آنهاست.لها ما کسبت وعلیها ما اکتسبت،ذالک بان الله لم یغیر نعمتا علی قوم حتی یغیروا الله ما به انفسهم.» (همان )

 

توصیه به طلاب وفضلا

این سخنرانی درست یک ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، روز یکشنبه ۱۳/۱۲/۱۳۵۷ در مسجد اعظم قم با حضور  جمعی از طلاب ، فضلا ، روحانیون ومردم این شهرانجام گرفته است. در این ایام مساله «پوشش زنان وبد حجابی» بحث روز بود وبرخی محافل  خودسر وتند رو در کوچه وخیابانها به زنان ودختران بد حجاب تعرض می کردند که موجب ناراحتی واعتراض علمای اعلام  ومراجع عظام  را به دنبال داشت و اخبار آن مرتب در روزنامه ها چاپ ومنعکس می شد. در این باره بعضی ها گرایش به برخوردهای خشن داشتند ، بعضی دیگرنیز معتقد به روش حکیمانه وجدال احسن بودند.آیت الله بهشتی با توجه به فضای موجود در کشور  خطاب به طلاب وفضلای حاضر در مجلس چنین توصیه فرمود :

« به طلاب وفضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم وآن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه وآزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند واین خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید ،زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش ،خودش را بسازد،اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل  کنید، که اگر تحمیل  کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد.انسان عاشق آزادی است ، می خواهد خودش به دست خود وبا انتخاب خود، خود را  بسازد،« اما شاکرا واما کفورا»

آنقدرتحمیل راه وعقیده بر انسان ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند.(پیغمبر اصرار داشت،پافشاری می کرد،زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد.(افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ) تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند،اینکه راه پیغمبر نیست.

توصیه من  به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید،دعوت کننده به حق باشید،آمر به معروف وناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی  اش باشید،اما مجبور کننده ی مردم در راه اسلام نباشید،چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها وعشق انسان ها بجوشد وبشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟

بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟  تداوم  همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند ورهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه  خدا  وراه اسلام، راه حق وراه خیروصفا وراه صدق را انتخاب کنند وادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز.» (روزنامه اطلاعات ،پنجشنبه، ۱۵/۱۲/۱۳۵۷،ش ۱۵۸۰۱ ،ص۵)

ایشان در تاریخ۲۴/۱۱/۱۳۵۹ در مراسم نماز جمعه یزد باز به این اصل تاکید کرده وچنین اضافه می کند :

« در جمهوری اسلامی همه باید آزادانه بیندیشند وآزاد جستجو کنند ونسبت به هر چیزی آزادانه آنچه را حق می یابند بپذیرند ودنبالش بروند .هر کس وهر گروه وهر مقام وهر عالم وعامی که از این راه آزادی کامل اندیشه وعقیده ، ذره ای منحرف شود ، از صراط  مستقیم اسلام منحرف شده است ومن به عنوان یک روحانی با شما عهد  می کنم که د رهمه ی عمرم وهم اکنون وتا زنده ام ؛ از کسانی که در صدد تحمیل عقیده، فکر واندیشه به دیگران هستند ،بیزارم.» ( مجموعه  سخنذانی ها و… ، ج۲ ، ص ۵۸۵)

او در جای دیگر،انسان اسلامی را ،عنصرزنده انتخابگر معرفی می کند که اگراین ویژگی از او گرفته شود،همانند حیوانی خواهد بود که به جز بارکشی وحمالی کاری از وی ساخته نیست ومی گوید :

«انسان اسلام ،موجودی است که باید انتخابگر به دنیا بیاید، انتخابگر بزرگ شود،انتخابگر زندگی کند، انتخابگر به راه فساد برود، انتخابگر راه صلاح برود وتا لحظه مرگ هرگز زمینه انتخاب از دستش گرفته نشود. نظام اجتماعی واقتصادی را،نظام تربیتی را ،نظام کیفر ومجازات وحقوق جزایی اسلام را ، نظام مدنی وحقوق مدنی واداری اسلام را ، همه را باید پس از توجه به این اصل باید شناخت. هر جا انسان از انتخابگری بیفتد دیگر ارج انسانیت او رعایت نشده است . در این حال یا حیوان بارکش وباربری است که به او خوب می دهند بخورد،بپوشد ،بنوشد؛عیش ونوش کند ،هرزگی کند ،اما خوب بار بکشد وخوب بار بدهد،اودیگر انسان نیست و»  (سایت نشر آثار واندیشه های آیت الله شهید بهشتی)

 

تحمیل، مساوی با طغیان

در نگاه ظریف و دقیق شهید بهشتی  ، نه می توان  کسی را با اجبار وتحمیل  وارد بهشت کرد ونه می توان فرد دیگری را  به کوره آتش جهنم سپرد  زیرا زاییده  زور وتحمیل ، طغیان وسرکشی است.مردم همان گونه که زیر بار زورگویی های رژیم ستمشاهی نرفتند ،همین مردم اگر از کسانی در نظام مقدس جمهوری اسلامی اجبار وتحمیل ببینند، آنها را هم بر نخواهند تابیید ، همان طوری که محمد رضا شاه را از این کشور بیرون کردند آنها را نیز از عرصه های سیاسی ،اجرایی واجتماعی بیرون خواهند نمود. در قاموس شهید بهشتی هیچ کس حق ندارد لباس «قسیم الجنه والنار» بپوشد و مغازه «مغفرت نامه » فروشی باز کند، آنگاه مردم را به زور به بهشت فرستد ویا هرکسی را  مخالف خود تشخیص داد به جهنم اندازد.

متاسفانه برخی محافل وافراد تنگ نظر که همه چیز را از روزنه  تنگ وتاریک خود می بینند نتوانستند معنا ی  درست سخنان شهید بهشتی را دریابند ، یا منافع شان را در خطر دیدند، شروع به فضا سازی کردند . گفتند بهشتی دین تازه ای آورده است واین حرف ها بدعت در دین است.

نسل حاضر وآینده خیال  نکنند که اتهام بی دینی ، ریاست طلبی  ، وابسته به اجانب ،انگلیسی وآلمانی بودن و سایر تهمت ها وافترا ها را فقط  گروه های ضد انقلاب ، مجاهدین خلق ؛ حزب توده ، فدائیان خلق و… به ایشان می زدند ، بلکه  افرادی به ظاهر مقدس ، با قیافه اخلاقی ،  اول وضو می ساختند  وقصد قربت می کردند  ، بعد به انگیزه دفاع از حریم دین وانقلاب به او  این تهمت ها  ودروغ ها را می بستند. حتی یک هفته قبل از شهادت شهید آیت الله بهشتی درب مدرسه فیصیه را به روی ایشان بستند  تا به تصور خودشان  مانع ازسخنرانی و بدعت گذاری های او بشوند. بهشتی مظلوم در حالی روز هفتم تیر ۱۳۶۰ ترور فیزیکی شد وبه شهادت رسید که قبل از آن  ، صدها بار توسط ایادی متحجر ومحافل تندرو، ترور شخصیتی شده بود.

تنها یکی از آنها ، آقای شیخ علی تهرانی بود. او در مدرسه «پریزاد ودودرب» حوزه مشهد ،  تدریس فلسفه ودرس اخلاق داشت. مقالات اخلاقی او مرتب در روزنامه ها ومجلات چاپ  می شد وبه قول بعضی ها غوغا می کرد،اما تندروی ها ، تنگ نظری ها واحیانا حسادت هایش ، خیلی زود  او را از پای در آورد وآنچه نمی بایست  می شد، شد.

این گونه تندروی ها واتهام زنی ها نسبت به اشخاص مصلح واحیا گراز صدر اسلام تاکنون همیشه بوده  وبعد ها نیز خواهد بود ، چنانکه هم اکنون نیز شاهد همین اتهام زنی های کذایی  نسبت به  اشخاص محترمی هستیم که می خواهند راه  خمینی  و راه بهشتی را  استمرار بخشند و یا  امروزخودشان بحق «بهشتی زنده» به شمار می آیند، جالب تر، کسانی که آن روز بهشتی مظلوم  را، آماج تهمت ها و تمسخر ها قرار می دادند ،امروزماسک حمایت از «بهشتی دیروز» بر چهره انداخته وعکس  آن مظلوم را بر بالای سرش گذاشته ، این بار  «بهشتی های امروز » را مورد هجمه وهدمه قرار داده  وزیرکانه ندای واسلاما سرمی دهند و به راستی  بزرگ ترین فتنه نیز همین است وتشخیص را برای بسیاری دشوار.

اما آنچه که در این میان مهم است این  که  مردم وجوانان ما بدانند  درمیان این گیرودارها درسنگر کدامین  جبهه فرهنگی ،اعتقادی واخلاقی قرار دارند؟ آیا درصف شخصیت هایی که مانند بهشتی ، حداقل  نیم قرن از زمان خویش جلوتر هستند، حضور دارند؟ یا تحت تاثیر القائات ووسوسه های آنهایی قرار گرفتند که به  مقدارهمین مدت از زمان خود عقب ترند و به قول معروف در «عصر  قَجَری» زندگی می کنند؟

  • نظرات
برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید