X
مقالات فیش حج
در گفت‌وگو با اردشیر صالح‌پور به‌مناسبت انتشار تازه‌ترین کتابش بررسی شد

در گفت‌وگو با اردشیر صالح‌پور به‌مناسبت انتشار تازه‌ترین کتابش بررسی شد

تاثیر نفت در پیدایش ادبیات جنوب ایران

 

نویسنده کتاب ادبیات نفتی با بیان اینکه نفت معجزه قرن گذشته است و بشر را از جهل و سیاهی نجات داده، گفت: این اتفاق تاریخی با مسجدسلیمان و در چاه شماره یک آغاز شده است.

اردشیر صالح‌پور با اشاره به اینکه این کتاب شامل مطالبی درباره تاثیر نفت در ادبیات جنوب ایران است، افزود: مسجدسلیمان به‌عنوان خاستگاه نفت از این موهبت بهره‌مند نشد؛ گرچه خاک این سرزمین همیشه سخاوتمندانه برای بشریت تلاش کرده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو با اردشیر صالح‌پور به‌مناسبت انتشار تازه‌ترین کتابش با عنوان «ادبیات نفتی» است.

اردشیر صالح‌پور نویسنده، پژوهشگر، کارگردان و مدرس تئاتر متولد ۱۳۳۶ در ایذه و صاحب مدرک دکترای تخصصی پژوهش هنر از دانشگاه هنر است. از او آثاری چون «گرامافون و نمایش»، «نفشه‌های سوگوار»، «پیکرک‌ها»، «عروسک‌ها و صورتک‌های ایران باستان» به چاپ رسیده است. صالح‌پور بیش از 10 عنوان نمایش‌نامه نوشته، چند نمایش را کارگردانی کرده و سابقه بازیگری در تئاتر را نیز دارد.

مدیریت تئاتر استان‌های کشور، عضویت در کانون ملی منتقدان تئاتر، مدیریت اجرایی جشنواره‌های تئاتر، مدیریت پخش هنری انجمن موزه‌های جهانی (ایکوم ایران) و دبیری جشنواره تئاتر عروسکی نیز در کارنامه صالح‌پور دیده می‌شود. او سابقه ۲۰ ساله تدریس در دانشکده‌های مختلف هنری را دارد و عضو هیات علمی مرکز فرهنگ و هنر است.

چه نسبت و رابطه‌ای را می‌توان بین «صنعت» و «ادبیات» مطرح کرد؟

در ظاهر هیچ، اما در باطن و در روند شکل‌گیری صنعت، ادبیات آفریده می‌شود. شاید نکته‌ای که امروزه منتقدان ادبی از آن به‌عنوان «بنیامتنیت» یاد می‌کنند، نمونه دقیق و تجربی‌اش در خوزستان صنعتی اتفاق افتاده است. یعنی «صنعت»، «ادبیات» آفریده است؛ همان‌گونه که به‌قول زنده‌یاد «سپانلو» جغرافیا سبک آفریده است.

دلیل روشن این مسئله حضور صنعت نفت است که با خود دستاوردهای ادبی آورده است؛ ترجمه، شعر، داستان، سینما، تئاتر و مواردی که پیش از ظهور نفت در خوزستان سنتی و بومی سابقه نداشته است.

پس نفت نه‌تنها زندگی مدرن شهری، بلکه دستاوردهای ادبی زیادی افزون بر نفت و گازوئیل و مازوت و بنزین... داشته است؛ همان چیزی که من در این کتاب از آن به‌عنوان «پتروشیمی ادبی نفت» یاد کرده‌ام یا فکر می‌کنم همین عبارت «ادبیات نفتی» مناسب باشد، چراکه این نوع ادبیات در جنوب پیامد نفت زاده شده است.

شاید اگر نفت در مسجدسلیمان کشف نمی‌شد، همان رویه زندگی سنتی و عشایری ادامه می‌یافت یا آنکه به روستانشینی می‌رسید، اما حضور و ظهور نفت آنچنان شگفت‌انگیز بود که جنوب نفتی را با مظاهر جدیدی آشنا کرد که سابقه نداشت و مسجدسلیمان و آبادان را در ردیف شهرهای صنعتی جهان قرار داد؛ همان‌طور که پالایشگاه در آبادان موجب بروز مدرنیته و دستاوردهای ادبی شده است.

البته این مدرنیته پس از مشروطه در ایران آغاز شده بود؟

بله، اما فقط در مرحله حرف و اشکال سطحی بود، در حالی‌که جنوبی‌ها زندگی صنعتی و مدرنیته را تجربه می‌کردند. این اتفاق، آن دوران حتی در تهران نیز نیفتاده بود و شهر همچنان ساختار سنتی داشت، اما اساسا «آغاجاری» و «نفت سفید» و «هفتگل» و «مسجد سلیمان» و «آبادان» با نفت آغاز شدند و همه مظاهر زندگی غربی اعم از سینما، تئاتر، باشگاه و... همپای شهرهای اروپایی در جنوب هم جاری بود. بازار شکل سنتی خود را از دست داده و به فروشگاه‌های بزرگ و سوپرمارکت‌هایی تبدیل شده بود که همه چیز یکجا در آن یافت می‌شد.

سندیکا، بیمه، خدمات کارمندی و کارگری جداگانه براساس موازین و درجات علمی و تخصصی شکل گرفته بود. فیلم‌ها به ‌زبان اصلی همزمان با اروپا و امریکا در سینماهای برخی شهرهای جنوب اکران می‌شد.

دانشکده نفت متخصصان تازه‌ای را تربیت می‌کرد که جذب صنعت نفت شده و نیازهای صنعتی منطقه را برآورده می‌کردند.

مدرنیته در تهران و سایر شهرهای بزرگ به عمق و زیست تجربی زندگی تبدیل شده بود، به همین دلیل آنچه در آبادان یا مسجد سلیمان بود در تهران نبود. جامعه شهری به‌سوی مدرنیته گام برداشته و هویت‌های تازه شهروندی ایجاد کرده بود.

لزوما هر چیز تازه‌ای مدرن نیست. روح مدرنتیه باید موجب تغییر ماهوی شود. تغییرات باید در شکل و نوع زندگی رخ دهد؛ پس مدرنتیه‌ای که ملک‌الشعرای بهار یا نیما یوشیج و دیگران از آن سخن می‌گویند تنها در شکل ادبی تجلی یافت، اما جنوب زندگی مدرن را تجربه می‌کرد.

آنها تنها در «روساخت» اتفاق افتاده بود، اما مناسبات و «ژرف‌ساخت» جنوب با صنعت آمیخته بود و ادبیاتی به‌وجود آمد که نه‌تنها جنبه فانتزی و تخیلی نداشت، بلکه ادبیاتی واقعی و برآمده از کار و صنعت و حال و هوای جنوب بود.

همان که شما به آن «رئالیسم اجتماعی» گفته‌اید و فصلی از کتاب شماست؟

بله؛ جنوب راه و روش خودش را دنبال می‌کرد. حتی متفاوت از ادبیات و رئالیسم سوسیالیستی که پس از انقلاب بلشویکی در روسیه اتفاق افتاده بود و آذربایجان و قفقاز و حتی روشنفکران تهران و گیلان را تحت تاثیر خود قرار داده بود.

در واقع «نیما» و «هدایت» به‌دلیل شناخت و احاطه بر زبان و ادبیات فرانسه و مفاهمه و مراوده با آثار شاعران و نویسندگان غربی جریان نوینی را بنیان می‌نهند. آنها جزیره‌هایی هستند که به‌هم متصل نیستند، اما در جنوب ترجمه و داستان و شعر، حال و هوای خاصی دارد که حتی با تهران و سایر شهرهای ایران متفاوت است.

در جنوب آثار امریکای لاتین و انگلیسی دنیای تازه‌ای را رقم می‌زنند که با تهران متفاوت است؛ آثار همینگوی، جک‌لندن، فالکنر، جان اشتاین بک، آرتور میلر ترجمه می‌شوند و ادبیات جنوب تحت تاثیر آنان است، نه رئالیسم روسی و سوسیالیستی.

  • نظرات
برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید