سهراب سپهری؛ شناور در افسون قبله گل سرخ
اینکه سپهری در عصری که خانقاهها بیشتر حکم موزه را دارند، توانسته است عرفانگرایی را به دشت، باغچه و لب حوض بکشاند و در افسون گل سرخ شناور باشد، بی آنکه به شناسایی راز گل سرخ بپردازد، کم فضیلتی نیست.
گروه استانهای خبرگزاری آنا، نیمه مهر ماه زادروز سهراب سپهری شاعر و نقاش نامدار روزگار ماست که نگاههای هوشمندانه همچنان از او و شعرش برنگشته و این نشان از آن دارد که سمت نگاه عرفانی او به طبیعت و آموزههای آمیخته به اشراقش درست بوده است.
همه کوشش سپهری در خود تنها نگهداشتن و از گروه کمشمارها (اقلیت) بیرون نیامدن است و این کار به دشواری کنار نهادن بسیاری از جاذبهها، انگیزهها و هیجانها بوده که کار هر کسی نیست.
عبارات به ظاهر ساده در شعر سهراب، حاوی گرههایی است که باز کردنشان بی آنکه نیاز به کتاب لغت داشته باشد، ذهن خواننده را به سوی رمزگشایی برخاسته از تأویلگرایی سوق میدهد و از این سبب است که بسیار کسان با گرایشهای فکری گوناگون، شعر او را شرح و گزارش میکنند.
هنر سهراب که گاهی برخی منتقدان آن را با تعابیری مانند شعر جدولی و ... نواختهاند، پوست برکشیدن از مفاهیم سنتی و کارآمد گذشته و به شکلی تازه عرضه کردن آنهاست. بهطور مثال در سراسر متون تعلیمی عرفانی ما از ترک سفر آفاقی و رفتن به سفر انفسی سخن گفته شده است و سهراب هم این بیان را در تعابیر کعبهام یک گل سرخ و حجرالاسود من روشنی باغچه است، جای داده است. یعنی بهجای فروختن باغ و باغچه و رفتن به کعبه، کعبه همین روبهروی ما و در باغچه ماست (این دو جمله سهراب البته و الزاماً محکوم به همین گزارش ما نیستند).
اینکه سپهری در عصری که خانقاهها بیشتر حکم موزه را دارند، توانسته است عرفانگرایی را به دشت و باغچه و لب حوض بکشاند و در افسون گل سرخ شناور باشد، بی آن که به شناسایی راز گل سرخ بپردازد، کم فضیلتی نیست و سهراب در این راه تقریباً بهتنهایی مسیر را پیموده است.
عبدالرضا مدرسزاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
انتهای پیام/۴۱۰۳/۴۰۶۲/