قلمی که کبوتر جَلدِ حرم شد
ادبیات رضوی وقتی زنده میشود که معاصرسازی شود، این را سعید تشکری گفت؛ نویسندهای که جغرافیای داستانهایش را مشهد مقدس قرار داد و قلمش را کبوتر جلد حرم کرد.
تشکری در سالهای پس از ترک صحن تئاتر بیشترین وقت خود را معطوف به ادبیات کرد. از نوشتن در فضای نمایشنامه به سوی رمان پیشروی کرد و یکی از بیتکرارترین فصول زندگی خود و ادبیات داستانی در ایران را رقم زد. تشکری که سالها بعد در گفتوگویی اعلام داشته بود به سبب ارادتش به آستان امام هشتم(ع) قلمش را وقف و نذر فرهنگ رضوی و ایشان کرده است، در فضای ادبیات داستانی با پیوند میان سنت ادبیات نمایشی، تصویر و فضاسازی متاثر از نمایش در کنار قدرت جادویی بازخوانی و کشف داستانی روایتهای تاریخی، خالق آثار جاودانی شد که شاید مهمترین آنها در این زمینه مجموعه سه جلدی «ولادت» و نیز مجموعه تحسین شده «غریب قریب» بود.
تشکری اما در قامت نگارش داستان دست به نگارش آثار تحسین شده دیگری مانند «پاریس پاریس»، «مفتون و فیروزه»، «سینما مایاک» و ....زد که ویژگی همه آنها بازسازی داستانی روایتهایی دست اول و فراموش شده از دل تاریخ و فرهنگ خراسان بود. هنر مهم او در این زمان کشف و دراماتورژی این روایتهای تاریخی در سنت و بستر ادبیات داستانی و جانبخشی دوباره به آنها بود.
تشکری از سویی به سنت ادبیات فخیم خراسان بزرگ کلمات و جملات را به سبکی انحصاری، امروزی و در عین حال در بافت تاریخی خود حفظ کرده بود و از این منظر به رسمالخط و نوشتاری منحصر به فرد از حیث سبک دست پیدا کرده بود. کلمات در این ساختار برای او ابزاری نه تنها برای روایت محض که برای جانبخشی به روایت و جغرافیای رخداد بود. او با کلمات و ادبیات منحصر به فرد خود تاریخ را در دل داستان بار دیگر میآفرید و رقم میزد و مخاطب او خود را جزئی از صحنه آن رخداد کشف و لذت حس نزدیک و ملموس آن را درک میکرد.
ماحصل تلاش سالهای سعید تشکری در عرصه ادبیات رضوی چندین اثر برجسته بود، ولادت، پاریس پاریس، بارِ باران ، غریب قریب، هرایی، هندوی شیدا، پاکان و الماس، آبیها، اوسنه گوهرشاد، دورتاب؛ مجموعه هشت داستان رضوی، سیمیا، آرتیست، سینما مایاک، پریزاد، شاه بهار، دالک، دورگه و... از جمله مهمترین آثار او به شمار میروند.
ولادت» نخستین رمان تحسین شده از مجموعه آثاری است که سعید تشکری، نویسنده و نمایشنامهنویس صاحب سبک خراسانی آن را تألیف کرده است و موضوع آن به هجرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) از مدینه به مرو، پذیرش ولایتعهدی و شهادت ایشان میپردازد، با این تفاوت که تشکری در این اثر به دنبال روایت صرف چندین باره داستان زندگی و هجرت امام رضا(ع) که به تعبیر خود به دنبال بازنمایش تأثیر حضور معنوی این دو معصوم در زندگی و منش ایرانیان است، نیست.
نکته قابل توجه در این رمان، نمایشی است که تشکری در آن از پذیرش امام(ع) و اندیشه و منش او در میان ایرانیان همعصر وی به نمایش میگذارد. مبنای اصلی رمان براساس دلبستگی کاتبانی ایرانی است که از دهقانان و شبانان بودند که نقل قولهایی درباره امام رضا(ع) به نقل از امام موسی کاظم(ع) شنیده و با هنرهایی از قبیل نقالی، در دور هم نشینیهایی «شبچرا» آن را بیان میکردند.