مهمترین توطئه بنیالعباس که توسط امام کاظم (ع) خنثی شد
عصر امامت امام کاظم علیهالسلام یکی از پر التهابترین دوران تاریخ ائمه محسوب میشود.
انتساب دروغین منجی به خاندان عباسی
امام کاظم علیهالسلام ۱۰ سال از دوران امامت خویش را معاصر با منصور عباسی بود. منصور با تمام مراقبتهایی که نسبت به عدم برخورد مستقیم با امام کاظم علیهالسلام داشت، اما نسبت به علویون سخت میگرفت و ایشان را به قتل میرساند و حتی اجازۀ دفن آنها را نمیداد. جوانانی را از میان برد که حتی خانوادههایشان از این امر خبر نداشتند. در هر صورت او با کیاستی که به خرج داد، خوابهایی را برای پایداری حکومت عباسیان میدید. اما مهمترین اندیشهای که عباسیان بابت آن تلاشهای بیوفقه انجام دادند، انتساب موعود به خاندان خود بود؛ آنها با طرح این ادعا که آن مهدی که بشارتش توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله داده شد، از خاندان جدشان عباس عموی پیامبر است.
ماجرا از این قرار بود که فضای فکری و جوّ قالب بر مردم در سالهای پایانی حکومت بنیامیه به قدری ملتهب و مناسب قیام بود که افراد مختلف به امید رهایی از حکومت ظالمانه و غاصبانه بنیامیه، دست به قیامهای متعددی زدند که در این بین، موضوع جانشینی یکی از خاندان رسول خدا به عنوان مهدی از جایگاه ویژهای برخوردار بود. از مهمترین این قیامها میتوان به قیام زید بن علی، قیام معاویه طالبی، قیام خراسانیان، قیام نفس زکیه بود. در این بین عباسیان اقدامات وسیعی در نسبت دادن جریان منجی به خاندان خود به خرج دادند. شهرت برخی از احادیث قابل تأمل که در آنها وعده آمدن شخصی و اصلاح امورات دینی را در هر صد سال (پایان هر قرن و یا ابتدای قرن جدید) میدهد نیز دلیلی مضاعف برای التهاب بیشتر در آن زمان است. (حیدری، محمد حسن ، ۹۶: ۵) در حدیثی از رسول خدا نقل شده است: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ حَیَّانَ ... سَمِعْتُ أَحْمَدَ بْنَ حَنْبَلٍ، یَقُولُ: یَرْوِی الْحَدِیثِ عَنِ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله)، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَی أَهْلِ دِینِهِ فِی رَأْسِ کُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُبَیِّنُ لَهُمْ أَمْرَ دِینِهِمْ (أبونعیم الأصبهانی، احمدبن عبدالله، ۱۴۰۹ق: ج ۹، ۹۷). خداوند در رأس هر صد سال، بر اهل دینش منّت بگذارد با یک نفر از اهلبیت من که امر دینشان را برای ایشان تبیین و روشن کند.
تقارن زمانی قیام عباسیان و استقرار حکومت آنان با دوره تدوین روایات اهل سنت، موجب شد این روایات جعلی و محرف به مصادر روایی عامه راه یابند و احادیث مهدویت تلقی شوند و از همین رو در مصادر روایی اهل سنت احادیث متعددی وجود دارند که با ارزیابی دلالی آنها مشخص میشود بخش قابل توجهی از آنها ــ به ویژه در بحث علامات ظهور ــ مقبول و معتبر نیستند. وجود اینگونه اخبار در منابع روایی، آفت به شمار میرود که وجهه روایات صحیح نبوی در بشارت به ظهور مهدی منتظر فاطمی علیهالسلام را میتواند غبارآلود نشان دهد و سبب تضعیف اعتقاد به این عقیده اصیل اسلامی مبنی بر قطعیت قیام منجی عدل گستر در آخرالزمان شود. (صادقی، سید جعفر؛ فقهیزاده عبدالهادی، ۹۳ش: ۱۳۵ تا ۱۶۴)