وصله پرچم اسرائیل به پیراهن صاحب گل به آمریکا نمیچسبد!
دیگو آرماندو مارادونا، نام یک فوتبالیست نبود، نام یک قهرمان ملی بود. آن هم نه فقط به این خاطر که گلهای زیادی برای تیم ملی آرژانتین به ثمر رسانده بود، بلکه بیشتر به خاطر گلی که به دست خدا معروف شد. گلی که در آن مارادونا، نیروی دست ملت آرژانتین را در پای خود ریخت و گلی زد که بیشتر، یک سیلی در گوش استعمارگر پیر بود.
آنچه مارادونا را برای مردم دنیا مارادونا میکرد، فوتبال هنرمندانهای بود که ارائه میداد اما آنچه دست او را برای ملت آرژانتین تبدیل به دست خدا کرد، گل او به انگلیس بود. شبیه این گل ملی، خاطرهانگیز، سرشار از حماسه و هنوز پس از سالها وجدآور را شاید بتوان فقط در یک جای دیگر دنیا پیدا کرد و آن ایران است و زننده آن، مهدی مهدوی کیا. آرژانتینیها توانستند از مارادونا یک چهره ضداستعمار بسازند که در کنار یک قهرمان ورزشی پرافتخار، وجهی ملی نیز دارد. اما گل مهدوی کیا به آمریکا، ظرفیت بیشتری از گل مارادونا به انگلیس برای نمادسازی داشت و مهدوی کیا نیز میتوانست تبدیل به یک نماد استکبارستیزی شود. هر چند روی این گل تاریخی، پرداختهای رسانهای انجام شده اما حق آن هنوز ادا نشده و بدتر آنکه انگار ما هنوز منتظر فرصتی برای طرد و تنبیه چهرههای ارزشمند خود هستیم. در واقع اگر نبود که فیلم و عکسهایی که در آنها کاملا پیدا است که مهدوی کیا تنها شرکتکنندهای است که با حرکت دست و با هوشمندی فراوان، سعی در پوشاندن پرچم رژیم صهیونیستی دارد و در صحنهای با ماژیک پرچم این رژیم را مخدوش کرده است، اگر نبود که مهدوی کیا شب یلدا چند سال پیش، به دیدار خانواده شهید مدافع حرم، سردار رضا فرزانه رفت که پیکر بیسرش چند ماه پیش در مردادماه از سوریه بازگشت و در شهرک شهید محلاتی تهران تشییع شد، اگر نبود حضور مهدوی کیا در تشییع جنازه بینظیر، خاطرهانگیز و باشکوه شهدای غواص عملیات کربلای چهار در تهران در سال ۹۴، باز هم بهانه در دستمان بود برای اینکه در مواجهه با خبری در مورد این بازیکن پرافتخار و کاپیتان اسبق تیم ملی کشورمان اندکی صبر کنیم تا ابعاد ماجرا کاملا مشخص شود و تازه در بدترین حالت، با سعه صدر و توضیح و اقناع با او مواجه گردیم.