پایان خوش قصه نوزاد رهاشده کنار سطل زباله
این روزها خبر پیدا شدن نوزادی در سطل زباله همه را شوکزده کرده است. «بهادر» هم چنین سرنوشتی داشت و چند سال پیش او را کنار سطل زباله در حالی پیدا کردند که موشها بینی و دهان او را جویده بودند. بهادر این اقبال را داشت که «یوسف اصلانی» و همسرش «نیره سورانی» سرپرستی او را بپذیرند و برای او و ٣١ کودک یتیم معلول دیگر «بهشت امام رضا (ع)» را بنا کنند.
همکاری سورانی در این مرکز، زمینهای را به وجود آورد که او و آقا یوسف احساس کنند هر دو از یک دریچه به زمین و آدمهایش نگاه میکنند و اگر به عنوان همسر در کنار هم قرار بگیرند، میتوانند جمع خانوادگی بچهها را تکمیل کنند. به جای نیره خانم آقا یوسف برای ازدواجشان شرط و شروط گذاشت : «من را باید همراه برادرانم بپذیری، زندگی من از خوشی و ناخوشی آنها جدا نیست... »
اما شرط او پیش از به زبان آوردنش هم از سوی عروس خانم پذیرفته بود. عروسی داداش یوسف و خانم سورانی که دیگر بچهها زن داداش صدایش میزدند، در جمعی خانوادگی و همراه بچههای مرکز برگزار شد.