چرا تمدن ایران طی یک هزاره در جهان پیشتاز بود؟
رشد حیرتانگیز نهاد دانش، ساخته شدن کتابخانههای متعدد، و رواج «وقف علمی»، در ایرانِ قرون چهارم و پنجم شرایطی ایجاد کرد که پیشتازی تمدنی فارسیزبانان را از شرق هند تا غرب اروپا طی شش سده رقم زد.
جمعبندی
فراگیری فرهنگ علمخواهی و دانشطلبی در قرنهای 4 و 5 هجری، بهسرعت مایۀ لازم برای رشد و تعالی تمدن ایران اسلامی را مهیا کرد و موجب شد قلمرو و عمق نفوذ فرهنگ اسلامی و ایرانی گسترشی عجیب و باورناپذیر پیدا کند.
هم از این رو است که ابَرتمدن ایران اسلامی، در پهنۀ تاریخیِ هشتصد تا یکهزار ساله، در اقطاب عالم، لااقل از اقصی نقاط هندوستان بزرگ (از کشورهای میانمار و بوتان و بنگلادش و نپال کنونی، یعنی از آنسوی کلکته در خلیج بنگال، و در جوار جنوبی رشتهکوههای هیمالیا) تا قلب اروپا (یعنی آنسوی شبهجزیرۀ بالکان، از آلبانی تا دروازههای وین، ونیز و از شمال تا حوالی کیف اوکراین) و از ماوراءالنهر و قفقاز تا سواحل مدیترانه و کرانههای اطلس، چنان ریشه دوانده بود که برای طبقات بالادست، سیاسیون و اندیشمندان ــ تا خود پادشاهان ــ در این اعصار طولانی، سخن گفتن و شعر سرودن و تقریر کتب دانشی و نامهنگاری دیوانی به زبان فارسی جزو مفاخر و مایۀ مباهات بوده است؛ چیزی ریشهدارتر از آنچه اکنون دربارۀ زبان انگلیسی میبینیم.
نکتۀ قابل ذکر اینکه گسترش قلمرو این تمدن عموماً بهدست ترکان انجام شد و ایرانیان در یورش به سایر ممالک کمترین نقش را ایفا کردند؛ لکن زبان دیوانی و رسمیِ تقریباً تمامی این ترکان – از گورکانیان در هند تا سلاجقه و آلعثمان در آناتولی و شرق اروپا – طی حدود یک هزاره، همواره پارسی بوده، و همزمان با توسعۀ جغرافیایی ترکان، به گسترش تمدنیِ «تمدن ایران اسلامی» منجر میشده است.
در بخش بعدی از این پرونده، به نفوذ زبان فارسی در هندوستان بزرگ خواهیم پرداخت.