معلمی ریاضی که قرآن محور زندگیاش است
گروه ادب ــ فاطمه دوستقرین معلم ریاضی است که قرآن محور زندگیاش بوده و معتقد است؛ تفکر، چینش و استدلال ریاضی در اینکه به قرآن به عنوان یک جریان قابل استدلال و برهان نگاه کنم، مؤثر بوده است.

فاطمه دوستقرین، متولد ۱۳۳۷، معلم ریاضی است که از همان دوران نوجوانی مسیر و محور زندگیاش را براساس قرآن انتخاب کرد و ادامه داد. اکنون جلسات قرآنیاش حدود ۳۰ سال است که پذیرای بانوان است و به تازگی جزء سیام از «تفسیر نورا» را در نمایشگاه کتاب تهران ارائه کرد. برای آشنایی بیشتر به گفتگو با وی نشستهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
خانم دوستقرین از خودتان بگویید، آشنایی شما با قرآن به چه زمانی برمیگردد؟
پدرم معلم قرآن بود و مادرم نیز توجه بسیاری به قرآن میکرد، یعنی فضای زندگی ما طوری بود که با قرآن ارتباط بیشتری داشتیم و از همان دوران دانشآموزی نیز برای اینکه بتوانم از قرآن بهره بیشتری ببرم، همراه مادر به جلسات درس خواهر آیت الله طالقانی میرفتم و در آن جلسات عربی هم میآموختم. در حالی که در مدارس، چندان اهمیتی به این درس داده نمیشد. به دلیل همین علاقه، با وجود اینکه درس ریاضی را ادامه دادم و معلم ریاضی هستم، اما قرآن را رها نکردم و مطالعه بسیاری در این زمینه داشتم؛ چرا که حقیقتاً تفکر، چینش و استدلال ریاضی در اینکه به قرآن به عنوان یک جریان قابل استدلال و برهان نگاه کنم، مؤثر بوده است.
در واقع پدرتان اولین معلم قرآن شما بودند؟
ایشان مقید به مطالعه قرآنی بود و تجوید هم تدریس میکردند و اولین آشنایی من با قرآن از طریق پدرم بود و مادرم هم قرآن میخواند و برخی مواقع هم با مادر همراه میشدم و در جلسات خانم طالقانی شرکت میکردیم که ایشان در این جلسات یکسری آیات را انتخاب میکردند و بر روی آن بحث و گفتگو میشد و اکنون همان روش مباحثهای که اجرا میکنم، در واقع کلاسهایم ادامه همان نگاه مباحثهای است که در جلسات خانم طالقانی شاهد آن بود. من در درس ریاضی به ویژه هندسه تحلیلی تدریس میکنم، این طور نبوده که شروع به اثبات یک قضیه کنم، بلکه دانش آموزان را به بحث میکشم تا کاملاً درس را متوجه شوند.
شما که علاقه به قرآن داشتید، چرا وارد حوزه نشدید تا آن را به طور تخصصی ادامه دهید و به صورت آکادمیک رشته ریاضی را ادامه دادید؟
نگاه به قرآن و قرآنپژوهی الزاماً راهش، رفتن به حوزه نیست و این امر بسیار حائز اهمیت است که یاد بگیریم هر کس از حوزه نگاه و تخصص خود به قرآن نگاه کند. فرض کنید اگر کسی زیستشناسی یا شیمی خوانده، اگر وارد حوزه قرآن شود، نگاههای متفاوتی خواهد داشت. در حوزههای علمیه، اغلب موارد، قرآن به عنوان یک درس اصلی نیست و این جای تأمل دارد و شاید تنها شخصیت حوزوی که به قرآن به صورت جدی پرداخت، مرحوم علامه طباطبایی (ره) باشد. به عنوان یک جمله معترضه بیان میکنم که امسال به دلیل پژوهشهای قرآنی که داشتم، به چند تن از دفتر نمایندگان مراجع مراجعه کردم و جواب قرآنی نیافتم. اینکه ما قرآن را در نگاه کسی که حوزه میرود منحصر کنیم، درست نیست.
چه کتابهایی را بیشتر مطالعه میکردید؟
در همه زمینههای مختلف مطالعه میکردم، اما محور اصلی مطالعهام درباره قرآن بود و اکنون نیز همین طور است، اما کتاب در همه زمینهها میخواندم؛ چرا که ابعاد وجودی انسان بسیار متنوع است، گاهی چندین کتاب را در برنامه خود دارم و بستگی به شرایط روحی و زندگی کتاب خاصی را در دست دارم.
آخرین کتابی که خواندهاید چه بود؟
آخرین کتابی که خواندهام «چنین گفت ابن عربی» نصر حامد ابوزید است. وی یک پژوهشگر است و نگاههای خوبی در حوزه قرآن دارد و یا کتاب «تاریخ جامعهشناسی مردن» که از یک نویسنده خارجی است و مایل بودم بدانم، جهان بشریت نسبت به این مقوله چه نگاهی دارد و چندین مقاله درباره اندیشههای فلاسفه غربی درباره نسبت سنت و مدرنیته مطالعه داشتم که برای تفریح روح خوب است. در واقع همه این کتابها متفاوت است؛ چرا که انسان تک بعدی نیست.
دبیر مدارس هستید یا در دانشگاه هم تدریس دارید؟
معلم مدارس هستم و ریاضی و اغلب هندسه تحلیلی تدریس میکنم و گاهی به صورت حق التدریس در دانشگاه تدریس دارم، خارج از مدرسه هم، کلاسهای پژوهشی قرآنی متفاوتی را با گروههای گوناگون اعم از دانشجویان، بانوان و ... داریم که حدود ۳۰ سال است، برگزار میشود و دارای ظرفیت محدودی است و در ساعت و روزهای خاصی از هفته برگزار میشود و دوستانی که در این کلاس هستند، به همدیگر معرفی میکنند.
چقدر از زمانتان را به این کلاسها اختصاص میدهید؟
با توجه به اینکه برای این کلاسها باید مطالعه داشته باشم، هر روز ساعتی را به این موضوع اختصاص میدهم و با توجه به اینکه قرآن برای من محور است همه برنامههایم را براساس همین میچینم.
«تفسیر نورا» اولین کتابتان است؟
در حوزه قرآن اولین کتابم است و کتابهای قبلی مقالات علمی و پژوهشی بوده، اما در حوزه قرآن که به طور رسمی بخواهم عنوان کنم، «تفسیر نورا» اولین است.
شخصیت قرآنی مورد علاقه شما چه کسی است؟
سخت است که یک شخصیت خاصی را نام ببرم، اما در مورد تفاسیر، علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان برای من شاخص است. یا نصر حامد ابوزید که نگاههای متفاوتی در حوزه قرآن دارد و یا آیت الله طالقانی که من در تفسیرم نگاهی به جزء سیام تفسیر پرتوی از قرآن ایشان داشتم و یا محمدتقی شریعتی که آثار خوبی دارد و ملاصدرا که نگاههای خاصی در حوزه تفسیر دارد. در واقع هر یک از اینها از زوایای خاص و متفاوت به حوزه قرآن ورود کردهاند.
نظرتان در مورد کلمههایی که عرض میکنم، بفرمایید؟
ترجمه قرآن؟
ترجمه قرآن اولین کاری است که وقتی کسی میخواهد وارد حوزه قرآن شود، باید انجام دهد و در کلاسهایی که برگزار میکنم به دوستان میگویم که اولین کاری که انجام میدهید باید یک ترجمه روان از قرآن باشد و این شما را به یک تفکر اولیه وارد میکند.
علامه طباطبایی (ره)؟
شخصیت بزرگواری که به دلیل ورود مجدانه خود در حوزه قرآن برایم حائز اهمیت است و نگاهشان در تفسیر قرآن تحلیلی و استدلالی است و این نکته جالب است که وقتی وارد بحثهای روایی میشود به دور از تعصب است و ایشان این درس مهم را به من دادند که اگر جایی روایتی یا حدیثی با عقل همخوانی ندارد، رد کنم.
تفسیرآیت الله طالقانی؟
به نظرم جزء سی ام تفسیرشان نگاه خوب و قوی دارد، شاید جالب باشد که تفسیر جزء سی ام را در زمانی که در حبس و تبعید بودند، نوشتهاند و به منابع هم دسترسی نداشتند و همین عامل قوت این تفسیر است.
به نظرتان ترجمه سخت است یا تفسیر؟
اگر کسی نتواند ترجمه کند، ورودش به تفسیر کار درستی نست و ترجمه بسیار حائز اهمیت است، گاهی با ترجمههایی مواجه میشوید که یک برداشت غیرقابل پذیرش را بیان کرده است؛ بنابراین ترجمه مقدمه قطعی برای تفسیر است.
به نظرتان کلید تفسیر قرآن چیست؟
از یک جهت میتواند مطالعه و دانش علمی را بیان کرد، اما مهمترین مسئلهای که در بعد اخلاقی مدنظر است، این است که کسی که میخواهد در این حوزه وارد شود، خلوص نیت اهمیت بسیاری دارد. گاهی افراد به دلایل اینکه میخواهند حرف نویی بزنند و در این زمینه تلاش میکنند، این کار چندان ارزشی ندارد، اما اینکه به حرف نو برسید و آن را بیان کنید اهمیت دارد؛ چرا که در اولی خلوص نیت نمیبینید.
بهترین آیه قرآن از نگاه شما کدام آیه بوده و یا در زندگیتان مؤثر بوده است؟
حال انسان در وضعیتهای مختلف متفاوت است و با خواندن هر آیهای میتواند رخ دهد. امام علی (ع) در خطه همام میفرماید؛ شما باید نسبت به قرآن حالی داشته باشید که وقتی به آیاتی میرسید که بحث تنعم است چنان وضعیتی داشته باشید که در بهشت متنعم هستید و در آیات مربوط به دوزخ نیز حالی داشته باشد که در همان شرایط هستید. آنچه که از این کلام میشود دریافت کرد این است که انسان خود را مخاطب تمام آیات بداند.
بزرگترین آرزویی که به آن رسیدید چه بوده است؟
یک موقعی همین فکر را میکردم که آیا ما در باره حقیقت قرآن باید راه را باز ببنیم و پیش برویم، یا محدودهای دارد؟ که با توسل و دعای بسیاری که داشتم، با یک مقالهای برخورد کردم که درباره تعقل بود و به نظرم پاسخی بود که خداوند به من داد و با آن این پیام راه را برایم روشن کرد که تفکر کردن و راه قرآن حد و مرزی ندارد.
حرف آخر؟
برای همه افراد این جامعه به ویژه جوانها توصیه میکنم که مسائل را از سرچشمه بنوشند. ما حدیثی داریم که میفرماید؛ نسبت قرآن به سایر کتابها، مانند نسبت خالق به مخلوق است. برای همین نباید خودمان را از این سرچشمه محروم کنیم.