خلاصه اي از زندگينامه حضرت مهدي (عج)
ولادت امام زمان(ع) از عموم مردم پنهان نگه داشته شد
امام دوازدهم شيعيان، در منابع مختلف و ادعيه و زيارات با القاب و کنيههاي بسياري وصف شده است که مشهورترين آنها عبارتاند از مهدي، صاحب الزمان، منتَظَر، حجت الله، بقية الله، منتقم، موعود، خاتم الاوصيا، غائب، مأمول، مضطر و قائم.
زندگينامه امام مهدي(عج)
حضرت مهدي (عج) در سال 255 قمري در سامراء متولد شد. نام پدر آنحضرت، امام حسن عسکري(ع) و نام مادرش نرجس، يا حکيمه (دختر يشوعا، پسر قيصر روم که مادرش از اولاد حواريّون و نسبش به شمعون وصيّ حضرت عيسي ميرسد) بود.[1]
منابع تاريخي و روايي تصريح دارند که امام عسکري(ع) فقط يک فرزند داشت که نامش مهدي(عج) است.[2]
شيخ مفيد در اينباره مينويسد: امام پس از حضرت عسکري، فرزندش امام زمان(عج) است که نام و کنيهاش مساوى با نام و کنيه رسول خدا(ص) بوده، پدرش به غير از او در باطن و ظاهر فرزندى نداشت.[3]
شرح ماجراي ولادت حضرت مهدي (عج)
نقل مشهور از شرح ولادت امام زمان(ع)، بر اساس روايت حکيمه خاتون عمه امام عسکري(ع) است. در بخشهايي از گزارش شيخ صدوق از سخنان حکيمه آمده است:
«امام حسن عسکري مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: اي عمه! امشب نزد ما باش که شب نيمه شعبان است و خداي تعالي امشب حجت خود را ـ که حجت او در روي زمين است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او کيست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدايت شوم! اثري از حمل در او نيست. فرمود: همين است که به تو ميگويم.
گويد: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد، کفش مرا برداشت و گفت: بانوي من و بانوي خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوي من و بانوي خاندان من هستي. [نرجس] از کلام من ناخرسند شد و گفت: عمه جان! اين چه فرمايشي است؟ بدو گفتم: دختر جان! خداي تعالي امشب به تو فرزندي عطا فرمايد که در دنيا و آخرت آقاست. نرجس خجالت کشيد و حيا کرد.
چون از نماز فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابيدم. نيمههاي شب براي اداي نماز برخاستم و آن را به جاي آوردم؛ در حالي که نرجس خوابيده بود. براي تعقيبات نشستم و پس از آن نيز دراز کشيدم و هراسان بيدار شدم. او همچنان خواب بود. پس برخاست و نماز گزارد و خوابيد.
حکيمه در ادامه گويد: بيرون آمدم و در جستجوي فجر به آسمان نگريستم. ديدم فجر اول دميده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گرديد. ناگاه ابومحمد از محل خود فرياد زد: اي عمه! شتاب مکن که اينجا کار نزديک شده است. گويد: نشستم و به قرائت سورههاي الم سجده و يس پرداختم. در اين ميان او هراسان بيدار شد و من به نزد او پريدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد. آيا چيزي احساس ميکني؟ گفت: اي عمه! آري. گفتم: خودت را جمع کن و دلت را استواردار که همان است که با تو گفتم. حکيمه گويد: من و نرجس را ضعفي فرا گرفت و به نداي سرورم به خود آمدم و جامه را از روي او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را ديدم که در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمين است. او را در آغوش گرفتم. ديدم پاک و نظيف است.
ابومحمد فرمود: اي عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وي بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در ميان آن قرار داد و دو پاي او را به سينه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وي کشيد. سپس فرمود: اي فرزندم! سخن گوي. گفت: «اشهد ان لااله الا الله وحده لاشريک له و اشهد ان محمدا رسول الله». سپس بر امير مؤمنان ساير امامان(ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسيد و زبان درکشيد».
مخفي بودن ولادت حضرت مهدي (عج)
خلفاي بنيعباس بنابر روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) ميدانستند که دوازدهمين امام همان مهدي است؛ بنابراين مراقباني بر امام حسن عسکري و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفتهاند معتمد عباسي به قابلهها امر کرده بود تا وقت و بيوقت، سرزده وارد خانه سادات شوند - بهويژه خانه امام حسن عسکري(ع) - و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند. کنيزي به نام ثقيل که گويا براي حفظ جان امام زمان(ع) ادعاي بارداري کرده بود، بازداشت شد و مدت دو سال تحت نظر قرار گرفت تا اطمينان به عدم بارداري وي حاصل شد و سپس او را رها کردند.
ولادت امام زمان(ع) از عموم مردم پنهان نگه داشته شد. در روايات نيز به اين موضوع و دليل آن اشاره شده است. امام سجاد(ع) ميفرمايد: «در قائم ما سنتهايي از انبيا هست... و سنتي از ابراهيم... و اما از ابراهيم پنهانبودنِ ولادت و کنارهگيري از مردم...». همچنين امام صادق(ع) ميفرمايد: «ولادت صاحب الامر بر اين خلق پوشيده است تا اينکه ظهور کند؛ براي اينکه بيعت کسي بر گردنش نباشد».
شيخ مفيد نيز معتقد است: «به دليل مشکلات آن دوران و جستجوي شديد سلطان وقت و کوشش بيامان براي يافتن آخرين حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفي ماند».
مخفي بودن ولادت، در تاريخ بيسابقه نيست، بلکه نقل شده است ولادت ابراهيم خليل(ع) از ترس کشتهشدن به دست پادشاه زمانش پنهاني بود[45] يا قرآن کريم در سوره قصص آيه 7 تا 13، در شرح ولادت موسي بن عمران(ع) به پنهانيبودن آن اشاره ميکند.
منظور از غيبت امام دوازدهم(عج) پنهان شدن آنحضرت در غار و زندگي دور از مردم نيست
چهره ظاهري امام زمان(عج)
امام زمان(عج) بعد از شهادت پدرشان هنگامي که براي نماز بر پيکر پاک پدر حاضر شدند، مردم حضرتشان را ديدند که طفلي گندمگون، با موهاي مجعد و دندانهاي فاصلهدار بودند.[4]
در مورد قيافه و شکل و شمايل ظاهري حضرت به طور کلي دو دسته روايت وجود دارد:
الف) رواياتي که مطلق است و سن را بيان نميکنند و فقط جوان بودن حضرت را متذکر ميشود.
ب) رواياتي که علاوه بر تأکيد بر جواني، سن و سال را هم مشخص ميکند.
لازم است در مورد سن و چهره ظاهري حضرت، نکاتي چند را متذکر شويم:
ميدانيم که سن حضرت بيش از هزار سال است و رواياتي که سن ايشان را بين 30 تا 40 سال بيان کرده، منظور اين است که در زمان ظهور چهره و سيماي نوراني حضرت در اين سن است و اختلاف سن در اين موضوع موجب تضاد نميشود؛ زيرا اين اعداد نشانگر سن انسان کامل و جوان است.[5]
کنيهها و القاب
امام دوازدهم شيعيان، در منابع مختلف و ادعيه و زيارات با القاب و کنيههاي بسياري وصف شده است که مشهورترين آنها عبارتاند از مهدي، صاحب الزمان، منتَظَر، حجت الله، بقية الله، منتقم، موعود، خاتم الاوصيا، غائب، مأمول، مضطر و قائم
براي امام زمان(ع)، اسامي و القاب و کنيههاي ديگري هم ذکر شده است؛ براي نمونه محدث نوري در کتاب نجم الثاقب به حدود 182 نام و لقب اشاره کرده و در کتاب «نامنامه حضرت مهدي(ع)» حدود 310 اسم و لقب براي امام آمده است. برخي از القابي که محدث نوري برشمرده چنين است: احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، بقية الله، بلد الامين، برهان الله، بقية الانبياء، حجة، حق، خاتم الاوصياء، خاتم الائمه، خلف يا خلف صالح، خليفة الله، صاحب الزمان، صالح، صاحب الامر، قائم، منتقم، مهدي، موعود، منتظر، مضطر، وارث.
نام و القاب امام دوازدهم شيعيان در منابع اهل سنت نيز آمده است؛ هرچند در اين منابع، بيشتر از عنوان «مهدي» استفاده شده و القاب و ويژگيهاي ديگر، كمتر ذکر شده است. لقب «قائم» در منابع اهل سنت بهندرت يافت ميشود.
فلسفه غيبت امام مهدي(عج)
منظور از غيبت امام دوازدهم(عج) پنهان شدن آنحضرت در غار و زندگي دور از مردم نيست، بلکه آنحضرت در بين مردم زندگي و رفت و آمد ميکنند، و مانند ديگر افراد جامعه، يک زندگى عادى دارند، حضرت مردم را ميبينند و آنها را ميشناسند مردم نيز حضرت را ميبينند، اما ايشان را نميشناسند و نميدانند که ايشان همان حضرت مهدي موعود(عج) هستند تا وقتي که زمان ظهور فرا برسد و ايشان خود را به عنوان امام و پيشواى شيعيان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زيرا امر غيبت و ظهور حضرت مهدي به اراده و فرمان الهي است و هر گاه خداي تعالي اراده فرمايد واقع خواهد شد.
غيبت امام علاوه بر حفظ جان امام مهدي(عج) علتها و حکمتهاي ديگري نيز دارد از جمله:
1. ايجاد زمينه اجراي احکام الهي در جامعه،
2. اميدبخشيدن به مؤمنان و منتظران،
3. تربيت و خودسازى؛ در روايات زيادي بيان شده است که امام زمان(عج) در دوران غيبت بهطور مداوم مراقب حال پيروان خويش است.
4. پاسدارى آيين خدا در جلو گيري از آميختن آن با سليقهها و افکار شخصى،
5. امام زمان(عج) در زمان غيبت مانند خورشيد پشت ابر است که مردم از برکات و هدايتهاي پنهان و آشکار امام زمان(عج) بهرهمند هستند.[6]
-----------------------------------
پي نوشت
[1]. ر. ک: «زندگينامه حضرت امام حسن عسکري(ع)» 60385.
[2]. انصارى زنجانى خوئينى، اسماعيل، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء (ع)، ج 7، ص 121، قم، دليل ما، 1428ق.
[3]. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 339، قم، کنگره شيخ مفيد، چاپ اول، 1413 ق.
[4]. قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1102، قم، مؤسسه امام مهدى(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[5]. ر. ک: «چهره ظاهري امام زمان (عج)»، 1370؛ «سيماي جواني امام زمان(عج) هنگام ظهور»، 43618.
[6]. ر. ک: «علت غيبت امام عصر(عج)»، 1777.
گردآوري: بخش مذهبي بيتوته
منابع:
islamquest.net
fa.wikishia.net