دوشنبه, 06 مهر,1394 عرفات۱۸ هیچ! آزادی,در این دریای عمیق بشری غوطه خور!به هر گونه که بخواهی می توانی شب را بگذرانی, حتی در خواب!اما آن چنان بخواه که ,انگار ,در مشعری!ای جا نیز هیچ چیزی برای دیدن نیست,بکوش تاعظمت در نگاه تو باشد!در این جانیز هیچ تکلیفی نیست,که آنچه هست,بزرگتر از آن است که در قالب تکلیف گنجد: تآمل!صدهاهزارانسان, بی نام وبی نشان, برپشت زمین,وشب,برروی همه خیمه زده,در تماشای آسمان ستاره ریز!تمامی عطشترادر زیرآسمان مشعرگیر تاباران های غیبی وحی سیرابت کند,سکوت مشعر,در این غوغای قیامت,محشر می کند!صدای سکوت رابه خوبی می شنوی.در این فضا,هیچ چیز نیست تادر فهم تو,جارابرخداتنگ کند,فضااز خدالبریزاست!بوی اورا,به صراحت وسادگی بوی گل,استشمام میکنی,حضوراورا باچشم وگوشت,می بینی, درعمق جانت,مغز استخوانت... چه می گویم؟برروی تنت لمس می کنی,مثل نوازش,مثل عشق...!(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته ازکتاب حج دکتر شریعتی) گالری نظرات برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید