سرزمین یادها و نشانه ها
مکه/سرگذشت حضرت ابراهیم(ع)
آنگاه که نمرودیان برای مراسم عید به بیرون شهر رفته بودند؛حضرت ابراهیم وارد بت خانه شد و بت ها را شکست.نمرودیان آن حضرت را محاکمه کرده ؛در آتش انداختند.آتش به امر خداوند بر ابراهیم سرد شد. پس از آن بود که تصمیم گرفتند به شام و بیت المقدس تبعیدش کنند.
یکی از ایمان آوردندگان به حضرت ابراهیم ساره بود که پس از آن به همسری ابراهیم در آمد.
ابراهیم همراه همسرش ساره راهی بیت المقدس شدند. در میان راه کنیزی به نام هاجر از سوی فرمانروایان آن سامان به ساره اهدا شد. چون ابراهیم تا صدو بیست سالگی از ساره صاحب فرزند نشد؛ساره هاجر را به ان حضرت بخشید و ابراهیم وی را به همسری بر گزید.
پس از چندی از هاجر صاحب پسری شد و او را «اسماعیل» نام نهاد. از آن پس ساره بسیار غمگین شد و پیوسته موجبات ناراحتی ابراهیم را فراهم می آورد.ابراهیم به درگاه خدا شکوه کرد.
از جانب خدا به او وحی شد:اسماعیل و مادرش را از شامات بیرون ببر؛عرض کرد:به کجا؟
خطاب شد: به«حرم امن»
جبرئیل فرود آمد اسماعیل و هاجر را به مکه هدایت کرد. وقتی اسماعیل و هاجر کنار درختیپیاده شدند؛هاجر عبای خود را به عنوان سایه بان روی درخت انداخت و در سایهٔ آن آرمیدند.
هنگامی که ابراهیم خواست برگردد؛هاجر خطاب به وی گفت:ما را در جایی تنها می گذاری که نه مونسی هست نه آب ونه سبزه و گیاه؟! ابراهیم گفت:خداوند مشکل شما را حل میکند.
سپس صورت خود را رو به آسمان کرد وگفت:(رَبَّنَا إنَّی أسْکَنتُ مِنْ ذُرِّ یَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِبُقِمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أفْئِدَةٍ مَنْ الَّناسِ تَهْوِی إلَیْهَمْ وَارْزُقْهُمْ مَنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُنَ)آنگاه به جانب شام برگشت. (ادامهٔ سرگذشت را در معرفی چاه زمزم بخوانید.)
(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب سرزمین یادها و نشانه ها محمد فرقانی)