سرزمین یادها و نشانه ها
ماجرای اصحاب فیل
(أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَٔ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ.......)۱
ابرهه از سوی نجاشی پادشاه حبشه فرمان روای یمن گردید. وی به خاطر جلب توجه نجاشی کلیسای با شکوهی در پایتخت یمن(صنعا) ساخت تا ضمن خود شیرینی؛توجه اعراب را از کعبه به آن منحرف کند و این مطلب را در نامه ای به نجاشی یاد آور شد.
یکی از اعراب از متن نامه آگاهی یافت و به کلیسا رفت و به آنجا بی احترامی کرد. خبر این رخداد به ابرهه رسید. واو وقتی دانست که وی اهل مکه است؛سوگند یاد کرد که به مکه رود و خانهٔ خدا را ویران سازد؛لذا لشکری آماده کرد و با فامیل ها روانهٔ مکه شد. برخی از قبایل اعراب با او همراه شدند و برخی دیگر به مقابله بر خاستند وشکست خوردند.
وقتی ابرهه به چند کیلومتری ابرهه رسید؛تعدادی از لشکریان را برای غارت به اطراف مکه فرستاد و آنان مقداری از اموال و احشام مکیان؛ از جمله یکصد شتر از عبدالمطلب به غارت بردند.
ابرهه قاصدی به مکه فرستاد تا اعلام کند که ما با شما جنگ نداریم مگر اینکه در برابر ما مقاومت کنید.
بزرگ مکه؛یعنی عبدالمطلب نیز در پاسخ گفت:ما نیز با شما به مقابله بر نمی خیزیم.
در دیداری که عبدالمطلب با ابرهه داشت وقار و شوکت عبدالمطلب ابرهه را تحت تأثیر قرار داد و ابرهه وی را احترام کرد و پرسید خواسته ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: شترانم را پس بده. این تقاضا ابرهه را به تعجب وا داشت و خطاب به عبدالمطلب گفت: پایگاه دین ار رها کرده؛ به فکر شترانت هستی؟عبدالمطلب گفت:«أَنَا رَبُّ الِا بِلِ وَ إنَّ لِلْبَیتِ رَبّا سَیَمْنَعُهُ».
عبدالمطلب شتران را باز گرفت و به مکه آمد و از مردم خواست همگی به اتفاق حیوانات خود؛شهر را ترک کنند و در دامنهٔ کوه ها به پناهگاه بروند. پس از آنکه مردم از شهر خارج شدند؛خود نزد کعبه آمد و حلقهٔ در کعبه را گرفت و رو به آسمان کرد واز خداوند سبحان خواست که خودش ابرهه و سپاه او را دفع کند. آنگاه خود نیز در دامنهٔ کوه پناه گرفت و منتظر ماند.
دستور حمله از سوی ابرهه صادر شد. فیل ایرهه و دیگر فیل ها از حرکت به سوی کعبه خود داری کردند به هر سمتی به جز کعبه حرکت می کردند ؛ناگهان آسمان تیره و تار شد؛زیرا پرستوهای فراوانی که هر یک دو ریگ به چنگال یک ریگ به منقار داشتند؛بر فراز لشگر ابرهه ظاهر شدند و با آن ریگ هابه لشکر حمله بردند.
در این حمله تمام لشکر و فراریان آنها؛که ابرهه نیز جزوشان بود؛هدف قرار گرفتند و به هلاکت رسیدند و اجساد آنان مانند نشخوار حیوانات له گردید و در هم کوبیده شد.
اصحاب فیل در منطقه ای به نام «وادی مُحَسَّر» به هلاکت رسیدند. گویند چون سپاه ابرهه به سبب این شکست حسرت خوردند؛این وادی به محسَّر مشهور گشت.
شکت ابرهه و آن اعجاز؛ قریش را به تکبّر و غرور وا داشت و آنها خیال می کردند که این شکست به خاطر بزرگی و مقام ومنزلت قریش است.
لذاقریش از آن پس خود را طبقهٔ ممتاز عرب می دانست و از این خود خواهی به بی بندو باری رو آوردند. این بی بند و باری وفساد و تبعیض؛مکه را غرق در آلودگی وتباهی ساخت.
در این وضع اسف بار؛مصلحی باید که کار را پایان دهد و آن وجود با برکت پیامبر گرامی اسلام(ص)است که در همان سال به دنیا آمد.
چون این واقعه در آن زمان کم نظیر بود و برای قریش افتخاری بزرگ به شمار میرفت؛لذا تاریخ هایی که در آن سرزمین رایج بود متروک گردید وعام الفیل مبدأ تاریخ حجاز شد.
(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب سرزمین یادها و نشانه ها محمد فرقانی)