سرزمین یادها و نشانه ها
مدینه/ قسمت های تاریخی داخل مسجد النبی
ستونهای مسجد
مسجدالنبی در آغاز تعداد هشت ستون داشته که از نخل خرما بوده است؛اینک به معرفی برخی از آنها میپردازیم:
۱-مُخَلّقه
این ستون نزدیک محل نماز پیامبر؛ یعنی نزدیک به محراب فعلی بوده و چون برای معطر کردن فضای مسجد؛عود و خلوق بر آن می سوزاندند آن را «مُخَلّقه» نامیده اند.
۲-عایشه
چون عایشه دربارهٔ فضیلت این محل احادیثی از پیامبر(ص) نقل کرده است؛مهاجران گرد آن می نشستند و نماز می خواندند.
این ستون از سمت قبر مطهر و محراب پیامبر ستون سوم و ستون وسطی است. تایلویی با عنوان«اسطوانة عائشه» بر آن نصب است.
۳- سریر
پیامبر(ص) تختی از چوب خرما داشتند که شبها روی آن دراز کشیده؛مشغول ذکر و عبادت و شب زنده داری می شدند. این تخت کنار این ستون قرار داشت که فعلا به ضریح چسبیده و نیمی از آن مشاهده می شود و از سمت قبله اولین ستون است.
۴-مِحرَس(حرس)
دومین ستون از سمت قبله است که به ضریح متصل است.این ستون به نام«علی بن ابی طالب» نیز معروف بوده است؛ چون ایشان کنار این ستون می ایستادند و به محافظت از جان پیامبر(ص) می پرداختند.
«مِحرَس»؛ یعنی محل نگهبانی.
۵-وفود
سومین ستون از سمت قبله و به ضریح متصل است.کنار این ستون محل دیدار پیامبر(ص) با گرو ها و قبایل و هیأت های اعزامی از سایر بلاد بوده است.
«وفود» به نمایندگان و هیأت های اعزامی از سایر بلاد می گویند.
۶-حَنّانه
پیامبر خدا هنگام سخنرانی به درختی که کنار محراب قرار داشت تکیه می داند و از آن به عنوان منبر استفاده میکردند؛بعداٌ سکو ومنبری برای آن حضرت ساختند. به علت جدایی پیامبر(ص) از آن درخت ناله ای از آن درخت شنیده شد. حضرت دست نوازش به درخت کشید و درخت آرام شد.
«حنانه» به معنای ناله و صدای شتری است که از بچه خود جدا شده است.
۷-اسطوانة التوبه؛ معروف به ابولُبابه
ابولبابه از بزرگان قبیلهٔ اوس بود. وی در جنگ مسلمانان با یهود بنی قریظه به در خواست یهودیان به عنوان مشاور نزد آنان رفت تا هشدار رسول خدا مبنی بر تسلیم آن ها یا اخراجشان از مدینه را به آن ها برساند. او پس از مشاهدهٔ گریه و زاری زنان و کودکان یهود؛به رقّت آمد و خود سرانه با اشارهٔ دست به گلوی خود؛ به آنان فهماند که اگر تسلیم شوند کشته خواهند شد.
پس از مراجعت از خطای خود پشیمان شد؛بی درنگ به مسجدالنبی رفت و خود را به این ستون بست تا اینکه خداوند او را ببخشد یا مرگ او فرا رسد. او حدود شش شبانه روز با ریسمان به آن ستون بسته شده بود؛تنها همسرش برای اقامهٔ نماز و قضای حاجت او را باز می کرد و دوباره او را به ستون می بست. اصحاب نزد پیامبر رفتند و از ایشان خواستند تا از گناه ابو لبابه در گذرد.پیامبر(ص) فرمود:«اگر او نزد من می آمد برای او از خدا طلب آمرزش می کردم؛اما اکنون که مستقیماً به خدا پناه برده؛باید منتظر عفو و بخشش خدا باشیم.»
سر انجام سحر گاه روز ششم؛فرشتهٔ وحی این آیه را یر پیامبر(ص) نازل کرد:
«وَ آخَرُنَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُررُ رَحِیمُ»
حضرت از قبول شدن توبهٔ ابولبابه شادمان شد. خبر آن به گوش مسلمانان رسید؛سراسیمه به سوی مسجد شتافتندتا وی را آزاد کنند.ولی او اجازه نداد و گفت: باید رسول خدا با دست های مبارکش مرا آزاد کند.آن حضرت به مسجد آمدند و ابو لبابه را از ستون باز کردند
(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب سرزمین یادها و نشانه هامحمد فرقانی)