X
مقالات فیش حج
پارسای شب؛شیر روز!

پارسای شب؛شیر روز!

شب مشعررابه تامل درخویش؛سحرکردن؛درجستحوی خویش؛آسمان مشعررا؛به معراج روح؛پرواز کردن؛درجستجوی خدا؛وزمین مشعر را؛به بسیج جهادگشتن؛درجستجوی سلاح؛منظره شگفتی است.

شب مشعررابه تامل درخویش؛سحرکردن؛درجستحوی خویش؛آسمان مشعررا؛به معراج روح؛پرواز کردن؛درجستجوی خدا؛وزمین مشعر را؛به بسیج جهادگشتن؛درجستجوی سلاح؛منظره شگفتی است.
سیل خروشان مهاجران که ازعرفات می رسند؛ناگهان به گونه ی سپاهی؛بردامنه کوه هاپراکنده میشوند؛هم از راه شتابان؛ازمرکب هافرومیریزند و؛شتابان؛به جستجوی سلاح؛به کوه هابالامیروند.
سپاه توحیداست؛در آن سلسله مراتب نیست؛هست؛اما نه در رابطه افراد؛که دررابطه خدا؛
درجه نیست؛هست؛اما نه برنام ونشان؛برفطرت؛درخود؛دررایطه باخود:خود امروزوخود دیروزت ؛در خودهای هر لحظه ات سپاه توحیداست؛
ابراهیم فرمان می دهد!
تلاش برای جمع آوری سلاح؛درشب؛کوهستان؛همه باهم؛همگام وهمزبان هم؛وهر یک؛مسئول خویش!
منزل بعدی؛ مني است؛مکان نبرد؛روزبعد؛روزقربان است؛زمان نبرد.
جنگ فرداآغاز می شود؛
پس؛امشب بایدمسلح شد؛
درروشنی روز می جنگند؛
امادرتاریکی شب بایدبه جمع سلاح پرداخت!
منظرهْ شگفتی است!شب بزرگی؛بزرگ تراز بزرگ!زمان؛چنین شبی رانمی فهمد؛اما نه؛خوب می فهمد....!

(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب حج دکتر شریعتی)
  • گالری
  • نظرات
برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید