X
مقالات فیش حج
رمی جمرات:

رمی جمرات:

سه پایگاه پشت سر هم؛ هریک به فاصلهٰ چندصد متری؛ در طول یک خط مستقیم؛ یک مسیر؛ - وامروز؛ شارع ملک – هر کدام یک ستون یاد بود؛ یک مجسمه؛ یک بنای سمبلیک؛ یک بت!

هر سال رویشان را سفید میکنند!!
اللّه اکبر ! چه پر معنی !
سپاه مهاجم به تنگه می رسد؛ جمرات در دست و آماده!
به بت اول می رسی؛ (جمرهٔ اولی) ؛
مَزَن؛ بگذر!
به بت دوم می رسی؛ (جمرهٔ وُسطیٰ) ؛
مَزَن؛ بگذر!
به بت سوم می رسی؛ (جمرهٔ عقبیٰ) ؛ مگذر؛ بزن!
چرا؟
مگر نصیحتگران عاقل و با تجربه؛ معلم ها؛ آدم های منطقی که آدم را
راهنمایی می کنند؛ نمی گویند: آهسته؛ یواش؛ به تدریج؛ به ترتیب؛ منظم...؟
اما اینجا ابراهیم فرمان می راند: در نخستین حمله؛ آخری را بزن!
-زدی؟
-آری!
-چند ضربه؟
-هفت ضربه.
-حتمأ خورد؟
-حتمأ.
-به پا و شکمش زدی؟
-نه.
-به پشتش زدی؟
-نه.
-درست بر سرش؟ بر صورتش؛ رویاروی؟
-آری.
-تمام است!
نبرد پایان یافته است؛ آخری که افتاد؛ اولی و دومی دیگر قادر نیستند بر

روی پای خود بایستند؛این آخری است که اولی و دومی را بر پا می دارد.

آخرین پایگاه که سقوط کرد؛پیروزی؛جشن پیروزی بگیر؛ از احرام

بیرون آی؛ لباس زندگی بپوش؛ عطر بزن؛ آرایش کن؛ همسرت را در آغوش

گیر؛ آزادی؛ انسانی؛ بر منا چیره ای؛ فاتح ابلیسی؛

چه می گویم؟

ابراهیمی!

اکنون؛ تا آن جا رسیده ای که می توانی؛ در راه او؛ اسماعیلت را قربانی
کنی!

(سایت اختصاصی فیش حج محمد/برگرفته از کتاب حج دکتر شریعتی)

  • گالری
  • نظرات
برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید