X
مقالات فیش حج

پیدان شدن پیکر سالم شیخ صدوق بعد از ۹۰۰ سال

پس از پیدا شدن سنگ نوشته و تأیید علما در صحت و شناسایی جسد شیخ صدوق، دستور داد بازسازی سرداب داده شده و بهترین شکل مرمت و آئینه‌کاری شد.

 

 

شیخ صدوق، اِبنِ بابُوَیْه (زادهٔ ۳۰۶ ـ قم و درگذشتهٔ ۳۸۱ ـ شهر ری) از علمای شیعه در قرن ۴ هجری قمری و از بزرگان علم حدیث است. وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیر نامدار و دانشمندش صاحب بن عباد با احترام زیاد می‌زیست و ریاست روحانی شیعیان عصر به او رسید.

وی سپس به شهرهای خراسان، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور حج و زیارت ائمه به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد دانشمندان از محضرش استفاده کردند و سپس به ایران بازگشت و پس از گذشت هفتاد و پنج سال از عمرش، در سال ۳۸۱ در شهر ری درگذشت و در همان‌ جا مدفون گردید که بعدها گورستان ابن‌بابویه در اطراف آن ساخته شد.

آرامگاه شیخ صدوق، درگذر زمان به خاطر حمله مغولان و جنگ‌های خوارزم‌شاهیان و تیموریان و همچنین به علت حوادث مختلف چندین مرتبه خراب و ویران شد و سال‌ها در زیر توده‌های خاک پنهان گردیده بود، به گونه‌ای که در زمان فتحعلی شاه در سال ۱۲۳۸ روی آن را کشت‌زار و باغی فراخ به نام «باغ موستوفی» پوشانده بود.

جاری شدن سیل و ظاهر شدن سرداب

ولی در آن سال باران زیادی بارید که بر اثر آن، سیل عظیمی آمد و تمام زمین‌های کشاورزی و باغ‌های اطراف شهرری را آب فرا گرفت و بعضی از مناطق را تخریب نمود؛ اطراف مزار شیخ صدوق نیز فروریخت و شکافی ژرف در کنار آن پدید آمد؛ هنگامی که به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد که آب قسمتی از آن را تخریب کرده بود.

در پی این حادثه، واقعهٔ عجیبی نیز اتفاق افتاد که تفصیل این واقعه را بسیاری از بزرگان در کتاب‌های خود مانند:سید محمدباقر خوانساری در کتاب روضات، میرزا محمد تنکابنی در کتاب قصص العلما، عبدالله مامقانی در کتابتنقیح المقال، خراسانی در کتاب منتخب‌التواریخ، شیخ عباس قمی در کتاب فوائد الرضویه و محمد شریف رازی در کتاب اختران فروزان ری و همچنین در مقدمه کتب شیخ صدوق، از جمله کتاب کمال الدین صدوق و مقدمه کتاب خصال صدوق، نقل نموده‌اند.

وقتی که برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده کردند که تمام اعضای بدنش سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیکو آرمیده بود! و هنوز اثر حنا بر ناخن‌هایش مشهود بود، ناخن‌های یک دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود، ریشش روی سینه‌اش ریخته شده بود و بدن چنان سالم و تازه بود که چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده‌است و فقط رشته‌های نخ پوسیده کفن که از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاک ریخته بود!

دستور فتحعلی شاه قاجار برای بررسی پیکر

این خبر به سرعت در شهر ری و تهران پیچید تا آنکه به گوش فتحعلی شاه قاجار رسید. وی دستور داد سرداب را نپوشانند تا او شخصاً جسد را ببیند؛ شاه به همراه گروهی از علما و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، که در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا کرمانشاهی و مرحوم میرزاابوالحسن جلوه، حکیم گرانمایه آن روزگار و مرحومآیت‌الله ملا محمد رستم‌آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی (پدر آیت‌الله مرعشی نجفی) حضور داشتند، برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا کردند و وارد سرداب شدند و پس از سالم یافتن پیکر و تأیید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به بررسی و جستجو نمودند. با جستجو و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند که بر روی آن چنین نوشته شده‌است: (به عربی: هذا المرقد العالم الکامل المحدث، ثقه المحدثین، صدوق الطایفه، أبو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی.

مرمت سرداب و نظر آیت الله مرعشی نجفی

پس از بررسی‌های کامل و پیداشدن این سنگ نوشته و تأیید علما و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد شیخ صدوق، جای هیچ‌گونه تردیدی باقی نماند، پس دستور داد سرداب را بازسازی کنند، در آن را ببندند، حفره پدیدآمده را مرمت کردند و بنایی مناسب بر آن بسازند و به بهترین وجه تزیین و آینه‌کاری نمایند.

آیت‌الله مرعشی نجفی نیز در این‌باره چنین بیان می‌دارد: مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: «من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریباً پس از نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود.»

  • نظرات
برای دادن نظر لطفا وارد شوید و یا ثبت نام کنید