آخرین پیام وحی!۳
واما؛ در آخرین سوره؛سخن از خطر های هولناک تر است و پیدا است که آزاد کردن منا؛ دشوار تر!
رب الفلق!
واما؛ در آخرین سوره؛سخن از خطر های هولناک تر است و پیدا است که آزاد کردن منا؛ دشوار تر!
واین است که به گفتهٔ فخر رازی؛ درآن سوره تنها بر یک صفت خداوند تکیه شده است واین جا؛بر سه صفت!
از آغاز سخن و آهنگ سخن پیدا است که داستان سخت جدی و پر کشاکش و طولانی است.
در آن سوره؛خدا به خداوند فلق تعبیر شده است؛چه؛ سخن ازنیرو هایی است-دشمن فلق-که درتاریکی زندگی می کنند؛ کافی است؛ پردهٔ سیاه شب؛به تیغ نور؛شکافته شود؛ با فلق می میرند.
و در این سوره؛ خدا به رب و ملک واله مردم! یعنی سخن از نیرو هایی است-مدعی خدا؛ دشمن مردم- که مدعی این سه عنوان خدایی در میان مردمند:
قُلْ:
أعُوذُ بــِ
بگو پناه می برم به:
رَبِّ النّاس؛
مالک مردم؛
مَلِکِ النّاس؛
ملک مردم؛
إلهِ النّاس؛
معبود مردم؛
آن جا سخن از جهان بود وجامعه؛از قدرت سیاهی که چیره می شود؛پنهانکارانی که به غرض؛ در اندیشه های افسون می دمند و خود خواهانی که-به مرض-خیانت می کنند؛سخن از سه آفت ضد بشری؛سه نیروی ضد اجتماعی؛سه نیروی تبهکار:ظلم وظلمت؛فساد و ضلالت؛خود خواهی و خیانت؛وقربانی:انسان؛جامعهٔ انسانی؛ نهضت انقلابی؛
واینجا سخن از نظام اجتماعی؛زیر بنای طبقاتی؛سخن از مردم و قدرت های حاکم بر مردم؛ دست اندر کار سرنوشت مردم؛مردم در رابطهٔ با خدا و مدعیان خدایی.سخن از شر اصلی و دشمن همیشگی مردم و قربانی؛نه نوع انسان؛جامعهٔ انسانی؛ بلکه یک طبقه: مردم!
و تنها در رابطهٔ با مردم است که بت ساخته می شود و طاغوت پرستیده می شود و مقام خدا؛صفت خدا و عنوان ویژه خدا را مدعی می شوند و تنها در رابطهٔ خدا با مردم است-و نه با جهان؛با طبیعت-که حائل می شوندو بندگان خدا را به بندگی می کشند. و بر خلاف پندار دانشمندان مجرد اندیش-که حقایق رانه در متن واقعیت ها که در متن کتاب ها می خوانند-توحید و شرک دو نظریهٔ فلسفی نیست؛ یک مشاجرهٔ کلامی در چهار دیواری مدرسه ها پ معبد ها نیست؛ واقعیتی زنده و زاینده در عمق فطرت انسان؛متن زندگی توده ها ودر قلب در گیری و تضاد وحرکت تاریخ و جنگ طبقاتی مردم و دشمنان مردم در طول زمان است و بر خلاف آنچه مجرد اندیشان خیال می کنند؛ شرک مذهب است؛مذهب حاکم بر تاریخ.آری؛تریاک مردم! و توحید؛مذهب محکوم تاریخ؛خون مردم. فطرت و رسالت و سلاح مردم؛و بزرگ ترین؛ عمیق ترین و پنهانی ترین فاجعهٔ بشریت- آن چنان که هنوز نیز؛ حتی روشنفکران؛ پی نبرده اند- بندگی مردم با تنها عامل آزادی مردم؛مرگ وذلت مردم؛با سرمایهٔ حیات و عظت مردم!چگونه؟ با مسخ مذهب؛ به وسیله مذهب! نفاق بزرگ تاریخ: ابلیس در ردای تقدس الله! توحید؛ در خدمت شرک! شرک؟ مذهب در دست خداوندان زمین؛ آیات اهریمن! خناس! خناس؟ بزگ ترین شر؛ دشمن مردم!(ناس).
و این است که در این سوره همه جا؛ ناس تکرار شده است.
و این خداوندان زمین که در میان مردم؛ برای خویش قدرتی خدایی ساخته اند؛ کدامند؟ و این طاغوت ها که بر خداوخلق عصیان کرده اند و بر حق طغیان؛ کدام؟
باز هم سه طاغوت!تثلیث!
غاصب این سه عنوانی که در این سوره؛برای خدا یاد شده است و ویژهٔ خدا است؛......
(سایت اختصاصی فیش حج محمد/بر گرفته از کتاب حج دکتر شریعتی)