ضرورت شناخت دوباره امام راحل
نگارنده به جدّ بر این باور است، آنچه از مراتب علمی و مقامات معرفتی برای علما و عرفای شیعه در عصر غیبت میتوان بر شمرد، تجلّی آن را میتوان در حقیقت وجودی روحالله یافت اما تردیدی وجود ندارد که در برخی ویژگیها، امام راحل همانند و هم وزنی در میان تمامی علمای شیعه در عصر غیبت ندارد.
دیروز، روز قدس بود که با عظمتی مثالزدنی برگزار شد. روز قدس از کرامات بزرگ روحالله است همانگونه که انقلاب اسلامی۱۳۵۷ که بزرگترین یا از بزرگترین کرامات اولیاء الهی در عصر غیبت است، از سلسله کرامات این مرد الهی تکرار ناشدنی است. در این هفته در روز ۱۴ خرداد ماه، بزرگداشت سیامین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی اعلیالله مقامهالشریف در چهل سالگی انقلاب را در پیش داریم.
نگارنده به جدّ بر این باور است، آنچه از مراتب علمی و مقامات معرفتی برای علما و عرفای شیعه در عصر غیبت میتوان بر شمرد، تجلّی آن را میتوان در حقیقت وجودی روحالله یافت اما تردیدی وجود ندارد که در برخی ویژگیها، امام راحل همانند و هم وزنی در میان تمامی علمای شیعه در عصر غیبت ندارد. او معمار انقلاب اسلامی ایران و بر پا کننده یک حکومت جامع متکی بر معرفت دینی و احکام و معارف مذهب شیعه جعفری است که مسبوق به سابقه نیست؛ او معمار بزرگ انقلاب اسلامی ایران است. حکومتی که هرگز پس از حکومت معصومین، امام علی و امام حسن علیهم السلام که جهتگیری مبنایی اش بر اساس حاکمیت دینی و تشیّع علوی باشد، هرگز تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ بر پا نشد.
او عالمیعارف، حکیمیمتالّه، آگاه به زمان، با هوش و هشیار، بصیر، شجاع و در نهایت اخلاص و خلوص و راضی به رضای الهی و در یک کلام، او فانی فیالله بود. با آنکه روحالله، رهبری بینظیر و تکرار ناشدنی و مرجعی انقلابی بود اما هم او به راستی، مظلوم بود و قدرش آنگونه که باید و شاید بخصوص از جهت مراتب حکمت و عرفان و شهود و کرامات، بصورت فراگیر هرگز شناخته نشد؛ حتی در بین بخشهایی از طبقات جامعه روحانیت که با تفاسیر خود خوانده از تشیّع و فقاهت و بیش از همه از ناحیه مقدّس مآبها مظلومیت بخوبی بارز و بیّن است. این همه، یک حقیقت را در گوش تکتک دوستداران انقلاب اسلامی نجوا میکند؛ امام راحل را میبایست از نو شناخت؛ چه از حیث مراتب معرفتی و عرفان و حکمت نظری و عملی چه از حیث دکترین امام (ره) در معماری انقلاب و اداره کشور در حکومت و جمهوری اسلامی.
چون در مجال کوتاه یادداشت و بضاعت این قلم به همه این ابعاد پرداختن، دشوار و حتی ناممکن است پس به یک بخش از آن بسنده میکنیم و آن، عنوان انقلابی بودن میباشد که نگارنده با تاکید بر سیره کلامی و عملی آن امام سفر کرده قدس سرّه همچنین مقام معظم رهبری توانسته است افراز کند. با این حال، به جای تبیین مفهوم یک انقلابی در خط امام، نگارنده ترجیح میدهد تا در ادامه و استفاده از برهان خلف، ۱۱ سر فصل از مهمترین عواملی که انقلابیگری در مشی امام راحل را دچار آفت و یا از اساس بیهویت میکند، به محضر خوانندگان محترم یادداشت ارائه کند.
الف- تک بعدی شدن. یکی از آفتهای انقلابیگری، تک بعدی شدن بوده، بسیار هم آسیبرسان است. شرط انقلابی ماندن، جامعنگری است که متاسفانه آسیبهایی که از جمع دوستان انقلابی تکبعدی وارد شده، بیش از نفع شان به انقلاب و مردم بوده است.
ب- افراط و تفریط. ممکن است که انقلابی، با تک بعدی نشدن آسیب نزند اما با کند روی و تندروی، اثرگذاری مناسب را از دست میدهد.
ج- عدم تحمل افکار و سلیقههای دیگر طیفها. در آسیبشناسی انقلابی ماندن، این آسیب اگرچه بد است اما وقتی تبدیل به آفت میشود که فرد انقلابی، بر علیه دیگر افکار و سلیقههای مختلف طیفهای حاضر و موجود در جامعه دینی ایران، اتهام زنی و یا اعمال قدرت کند و از آن بدتر اینکه از سادگی و عدم آگاهی اقشار مختلف مردم در جهت تخریب ناجوانمردانه رقیب، حداکثر پلشتیهای فرهنگی و سیاسی را برای نیل به هدف، به کار گیرد که این مرحله، عبور از آفت و از اساس، بی هویتی برای انقلابی گری در خیمه انقلاب اسلامیاست. این روزها بخصوص با روی کار آمدن دو دولت دکتر حسن روحانی مصادیق این آفت و در برخی قضایا بیهویّتی را میتوان بخوبی مشاهده کرد.
این کلام به معنای حمایت بیچون و چرا از تمامی خصوصیات دکتر روحانی و دو کابینهاش نمیباشد که قطعا ضعفهای کوچک و درشت در هر دو کابینه، قابل انکار نیست اما شیوه برخورد و نقد یک فرد و جریان انقلابی واقعی که دل در گرو روحالله و رهبری دارد و به کلان خیمه انقلاب آنگونه نگاه میکند که امام راحل و رهبری، متاسفانه در موارد عدیده با بسیاری از تندرویها و دشمنیها با دکتر روحانی و دو کابینه اش، بخصوص در رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی در فضای سایبری کشور، اصلا تطابق ندارد. وای به آنجا که به اسم نقد، مرتکب تهمتها، اشاعه اکاذیب و بدبینیها شد که دود آن نه در چشم مردمی میرود که به دو بار به روحانی رای دادهاند و آراء شان، میزان در جمهوری اسلامی ایران است بلکه دودش در چشم همه اقشار و ملت میرود زیرا نتیجهاش نه تضعیف دولت که تضعیف نظام است. اگر این جملات بر برخی گران آمد یادآوری دوباره عنوان یادداشت ضروری است؛ شناخت دوباره از سیره نظری و عملی امام راحل و فهم و درک کلمات و بیانات او در نظر و عمل!
د- خود خواهی و پیروی از امیال نفسانی. در انقلابهای کشورهای دیگر مثلا انقلاب فرانسه، این پدیده پس از پیروزی انقلابشان آفتی به حساب نیامده است اما در انقلاب اسلامیایران، این آسیب آفتی برای انقلابیگری و انقلابی ماندن است که در آن، تمایزی بین اصلاحطلب و اصولگرا، بازاری و کارگر، دانشگاهی یا روحانی نمیباشد و اصولا قیدبردار نیست. جلوههای خودخواهی و پیروی از هواهای نفسانی در طبقات و صنوف و آحاد مختلف انقلابیون در جامعه یکسان نمیباشد اما همگی، آفت است و انحراف از خط اصیل انقلاب اسلامی.
ه- ترس و خمودی. انقلابیگری و انقلابی ماندن با ترس و دلهره همچنین خمودی و کسالت، سازگار نیست. قشر جوان جامعه انقلابی، از این حیث کمتر در معرض آسیب است.
و- تضعیف جنبههای تعقل گرایی و تقویت قشریگری به موازات ناتوانی در جمع آرمانگرایی و واقع بینی. این بخش آسیبشناسی، موضوع بسیار حساس و قابل بحث در سطحی گسترده است اما عمدتا بدلیل نقش بیبدیل روحانیت معظم در جایگاه هدایت مردم، وزن و اندازه این بخش از آسیب شناسی، بر دوش قشر محترم روحانی بیشتر سنگینی میکند. به فرمایش یکی از علمای شهیر، حتی کار خیر اگر پشتش تفکر نباشد شر درست میکند. مشی علمای بزرگی چون علامه شهید مطهری و آیتالله شهید دکتر بهشتی در تعلیم و تربیت همچنین وعظ و خطابه و هدایت جامعه، رفته رفته با خطر مهجور شدن مواجه شده است. نفوذ مقدس مآبهای احمق و آخوندهای مخالف انقلاب و آرمانهای آن از این مسیر با ادعای انقلابیگری، بسیار خطرناک و بیش از پیش به شکل مشهود آسیبرسان شده است. رجوع عملی و نه حرفی و لفظی به «منشور روحانیت» حضرت امام راحل، بسیار راهگشاست.
ز- کج فهمی. شرط کافی در انقلابیگری، تلاش عالمانه و مجدانه برای پرهیز از کج فهمی است. صحیفه نور امام خمینی، دریایی از معارف است که از کج فهمیها جلوگیری میکند.
ح- انقلابی نمایی. در سیر آسیب شناسی، بخشهایی که آفت زا و هویّتزدا است از دیگر بخشها آسیب زنندهتر میباشد. انقلابی نمایی، یکی از بدترین آفتها در قاعده انقلابیگری است.
ط- ضعف معرفتآموزی کافی در پیمودن مسیر اهل ایمان و انقلاب. یکی از آسیبهایی که از همان روزهای اول انقلاب، کم و بیش، کم یا زیاد، همواره به انقلاب و انقلابیگری ضربه زده، عدم درک ضرورت معرفتاندوزی و آموختن بیشتر در برخی دوستداران و انقلابیها بوده است. باید بپذیریم که هر فکر یا هر کاری که از این انقلابیون سر زده است قابل دفاع نیست، اگرچه در خیلی بخشها درست و خوب عمل کرده باشند. نمازگزاری که برای اقامه نماز جماعت به مسجد میرود اگرچه مورد تقدیر و افتخار است اما هر چه از احکام اقامه نماز جماعت و حریم مسجد و جماعت و نمازگزاران کمتر بداند، بیشتر خود و دیگران را میتواند در معرض آسیب و آفت قرار دهد.
ی- عدم درک مصالح جامعه و انقلاب و توان جمع آن با انقلابیگری. این سرفصل را نگارنده شاید از مهمترین عوامل قوام انقلاب اسلامی و پیمایش در مسیر صواب و صحیح میداند. اگر به انقلابیگری از این ناحیه ایرادی وارد شود، ایراد نه از توده مردم انقلابی بلکه از ناحیه نحلههای فکری و افراد سیاسی – فرهنگی و راهنمایان مردم در جامعه است. چقدر از این حیث، مسئولیت صاحبان قلم و سخن به ویژه در منابر ائمه جمعه و جماعت همچنین مداحان اهل بیت علیهمالسلام در جامعه امروز بزرگ و سخت است؛ بسیار سخت! اگر نظام دارای رکنی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام است، هر انقلابی نیز باید با داشتن شناخت و معرفت کافی از سیره نظری و عملی انقلابیگری از بنیانگذار جمهوری اسلامیایران، مشی انقلابیگری را با درک مصالح انقلاب و جامعه توامان کند. کاری است دشوار اما با استعانت از ذات حضرت حق، شدنی است که اگر چنین نشد، یک انقلابی میتواند بارها از این ناحیه، به خود و دیگران، آسیب بزند.
ک- دور شدن از فضایل و ملکات اخلاقی. انقلابیگری بدون داشتن فضایل اخلاقی، در حکم نماز بیحضور قلب و در مواردی مانند نماز بیوضو است.
منبع: روزنامه مردم سالاری، 11 خرداد 1398