تفسیر قرآن ملاصدرا امتداد فلسفه صدرایی است
حجتالاسلام یزدانپناه:
به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدیدالله یزدانپناه، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم، دوم خردادماه در نشست علمی «ویژگیهای مکتب صدرایی» که به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا شیرازی برگزار شد، گفت: شیخ اشراق فلسفه اشراقی را جدی گرفت و به آن وزن بخشید، ولی قوت استدلالی این مکتب به قوت مکتب صدرایی نیست، گرچه همین که توانسته مکتب مشاء را تحت تأثیر قرار دهد، نشانه قوت آن است.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: آنچه از علم کلام قبل از خواجه نصیر برای ما باقی مانده است، مانند رویکرد اشاعره و متعزله و ... خیلی در ذهنیات و ابهامات و مبانی غلط غرق است؛ ملاصدرا در این باره گفته است که من از خواندن این مباحث توبه میکنم، زیرا روش اینها جدلی است و خود غزالی هم بر آن صحه گذاشته است؛ یعنی دنبال رسیدن به واقع نبودهاند و عمدتاً جدلی بحث کردهاند که مورد پسند ملا نبوده است.
یزدانپناه بیان کرد: کلام بعد از خواجه نصیر کلام فلسفی شد و خود را به سطح فلسفی ارتقاء داد، البته خواجه برخی مباحث مانند عقول را مسکوت گذاشت، زیرا واهمه این داشت که بگویند از کلام خارج و فلسفی بحث کرده است، اما وقتی علامه حلی شاگرد وی، مسئله نفس الامر را میپرسد، به عالم عقل ارجاع میدهد؛ یعنی عالم عقل را قبول دارد، اما برای اینکه متهم به خروج از مباحث کلامی نشود، آن را مسکوت گذاشته است.
وی اضافه کرد: ملاصدرا معتقد است آنچه را علمای گذشته با کشف یافتند، ما علاوه بر کشف به برهان و استدلال هم تبدیل کردیم. وی روش شهودی عرفانی دارد؛ در اول رساله شواهد الربوبیه وحدت شخصی را توضیح داده و میگوید این مطالب، شهود بنده است، لذا بحث وی قوت زیاد و تعلق خاطر به عرفان نظری پیدا کرده و حلقه وصلی برای فلاسفه شده تا به عرفان نظری پیوند بخورد.
یزدانپناه با بیان اینکه ملاصدرا دوره سوم عرفان نظری را رقم زده است، تصریح کرد: دوره اول، قبل از ابن عربی است؛ دوره دوم تا قرن نهم و دوره سوم از صدرا آغاز شده و عرفا همه پیروان صدرا هستند، در عین اینکه فیلسوف هستند و صدرایی قلم زدهاند.
پیوند عرفان و فلسفه از سوی ملاصدرا
استاد فلسفه و عرفان حوزه با بیان اینکه ملاصدرا میگوید شهودات من بیش از این مقداری است که آن را برهان درآوردهام، در پاسخ به این پرسش که نحوه استفاده ملاصدرا از نصوص دینی در نظام حکمت متعالیه به چه نحوی است و تفاوت قرائت حکمی ایشان از نصوص دینی با قرائات محدثین و متکلیمن در چیست؟ گفت: صدرا هم به لحاظ روشی، روش ویژه در فهم متون دینی دارد و هم به لحاظ اجرایی، کار با اهمیتی کرده است.
یزدان پناه اضافه کرد: به لحاظ روشی، قائل به ظهورگیری از متون دینی مانند آیات قرآن است که امام خمینی هم بر آن تأکید زیادی دارد و امام هم این روش را از غزالی گرفته است؛ ملاصدرا این روش را در برخی آثارش به صورت مفصل آورده و گفته است که این روش مخصوص عرفا است؛ او خوب مبانی هستیشناسانه را توضیح داده است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: یکی از اشکالات بسیاری از فلاسفه معاصر این است که روش انضباطی لازم را در فهم دین نداریم، لذا هر کسی میگوید من این طور فهمیدم، ولی سرریز روش ملاصدرا بعداً در تفسیر شاگردانش مانند فیض کاشانی در تفسیر صافی دیده شد و علامه طباطبایی هم در مقدمه المیزان از این روش بهره برد و امام خمینی هم در مباحث تفسیری خود از این روش استفاده کردند.
یزدانپناه با بیان اینکه این روش با فهم مجتهدان در برداشت دینی سازگار است، افزود: ملاصدرا در مورد تأویل و استفاده اشاعره و معتزله از آن توضیح داده و نقایص آنها را بیان کرده است. وی مثلاً در بحث بدا و معراج به تثبیت بحث به صورت اقناعی پرداخته است؛ همچنین او شیوه اختصاصی در فهم متنن دینی دارد.
امتداد فلسفه و تفسیر
استاد حوزه علمیه گفت: علامه طباطبایی تلاش کرده تا آیات و روایات را پی در پی کنار هم قرار دهد، اما راه صدرا ویژه است؛ وی از آیات ظهورگیری کرده است و تلاش فلسفی و تفسیری را کنار یکدیگر قرار داده است. تفسیر ایشان امتداد فلسفه و فلسفه امتداد تفسیر ایشان است. مثلاً در بحث حیات طیبه، آیات مرتبط با این بحث را به آیاتی چون «...صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ...» گره زده است.